سفر به سرزمین وحی

سفر بیت‌الله الحرام و توفیق زیارت خانه خدا و حرم نبوى(ص) سرمایه‏‌اى عظیم براى بالندگى و پویایى انسان‏ها و جوامع انسانى محسوب مى‏‌شود.

حج، نمایشى پرشکوه از اوج رهایى انسان موحّد از همه‌چیز جز او، و جلوه بى‏‌مانندى از عشق و ایثار، و آگاهى و مسئولیت، در گستره حیات فردى و اجتماعى است. پس حج تبلور تمام‌عیار حقایق و ارزش‌هاى مکتب اسلام است.

براین باوریم که یکی از منابع شناخت برای عمل و رفتار، پس از قرآن کریم و ده‌ها آیه کریمه آن؛ سیره وجود مقدس رسول اکرم(ص) و اهل‌بیت عصمت و طهارت(ع) است.

در حوزه گفتار، بهترین منبع برای شناخت و آگاهی، کلمات گهربار و پیام‌های نورانی و تذکرات اخلاقی آنان است. وجود مقدس نبی اکرم(ص) در مورد سخنان خود فرموده‌اند: «اعطیت جوامع الکلم»؛ «خداوند به من کلمات جامعه داده است»

و امام صادق(ع) می‌فرماید: «اتّبِعُوا آثارَ رَسُولِ اللَّهِ وَ سُنَّتَهُ فَخُذُوا بِها»؛ «از آثار و سنّت پیامبر خدا تبعیت و به آن‌ها عمل کنید.»

    در قرآن کریم خدای متعال تنها خلق‌وخوی پیامبر اعظم(ص) را مورد تمجید قرار داده و از آن به عظمت یاد نموده است: «وَ إِنَّک لَعَلى خُلُقٍ عَظِیم» و بر ماست به‌حکم دستور الهی «لکم فی رسول‌الله اسوة حسنه» اخلاق و سیره رفتاری حضرت ختمی‌مرتبت را سرمشق خود گیریم.

آن بزرگوار دارای اصولی در رفتار بوده‌اند که به تحقیق همان اصول، معیار رفتار و ملاک عمل ما می‌تواند باشد.

براین اساس، لازم است که شیوه و رفتار نبی اکرم(ص) را در سفر نورانی حجة الوداع با نگاه جامع بررسی کنیم؛ چگونگی تلبیه و احرام آن حضرت و ذوات مقدسه معصومین(ع) را در حج و عمره، سلوک عبادی و چگونگی مواجهه با کعبه معظمه، انجام مناسک و مراقبت از اعمال همراهانش، چگونگی مواظبت‌های اخلاقی از هم‌سفرانش خصوصاً جوانان در جوارش، روش پاسخگویی به پرسش‌های اصحاب، پاسخ به درخواست‌ها و اجابت دعا برای آمرزش گناهان آنان، تذکرات اخلاقی در منی و عرفات، قربانی و حلق و سکونت در ایام تشریق در منی و… تمامی این امور می‌تواند اصول و معیار عمل صحیح برای همگان باشد.

10 پرسشي که زندگي تان را براي هميشه متحول خواهد کرد

بهترین سال زندگی

«بهترین سال زندگی» بيش از هر چيز تکنيکي است براي تقويت خودباوري و توانايي مقابله با بزرگترين مشکلات زندگي. اين تکنيک به شما کمک مي‌کند تا با روشي نوين و مؤثر، هوش و توانمندي تان را براي دستيابي به زندگي شادتر و موفق‌تر به کار گيريد.

 

همه ما در زندگی اهداف و آرزوهایی داریم که پیوسته برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنیم، اما گاه پس از صرف زمان و انرژی بسیار و رسیدن به هدف اصلی خود، احساس رضایتمندی و شادکامی نمی‌کنیم؛ شاید علت آن است که در طول این مسیر موفقیت‌های ظاهراً کوچک و کم اهمیت خود در رسیدن به اهدافی نه چندان بزرگ را نادیده گرفته یا از یاد برده‌ایم.

روش «بهترین سال زندگی» تنها یک تکنیک نیست بلکه رویکردی است که راهبردهای بسیاری را در بر می‌گیرد از جمله، تفکر خلاق و انتقادی، رفتار هدفمند و برنامه محور، و در یک کلام مدیریت رفتار و اندیشه که خود منجر به مدیریت درست زندگی می‌شود. با این امید که این راهبرد بتواند در زندگی شما نیز راهگشا و مؤثر باشد.

 

هدف و هدف گذاری

     قطعاً همه ما با مفهوم هدف و هدفمندي آشنا هستيم. بسياري از اوقات اهدافی را تعيين کرده و حتي دردستيابي به برخي از آن‌ها موفق شده‌ايم. تا سن هشت يا ده سالگي به تدريج نسبت به هدف زندگي خود آگاه مي‌شويم و تصويري از شغل، مدرک تحصيلي، خودرو، خانه، خانواده و تمام آنچه که آرزو داريم در ذهن‌مان شکل مي‌گيرد.

      اما با گذشت عمر تعيين هدف، ديگر روند خاصی نداشته و بيشتر به شکل پيش بيني نشده و غيرمنتظره رخ مي‌دهد. گويي خواست‌ها و آرزوها ناگهان از راه رسيده و پيش از آنکه ما متوجه شويم در ذهن مان جاي مي‌گيرند. 

      کمتر اتفاق مي‌افتد که اهداف خود را به طور سالانه تعيين کنيم و به ندرت گزينش آگاهانه‌اي درباره تعيين مهم‌ترين اهداف داريم. هم چنين بيش از آنکه به درستي درباره اين اهداف بينديشيم و محاسن و معايب آن‌ها را بررسي کنيم و يا دليل اهميت آن‌ها را براي خود مشخص کنيم، در طلب دستيابي به آن‌ها گام بر مي‌داريم.

       بدین ترتیب، با گذشت زمان به زودي احساس مي‌کنيم که زندگي مان از کنترل خارج شده و هيچ کاري در اين باره نمي‌توانيم انجام دهيم. حتي ديگر به مسايلي که برايمان بسيار اهميت داشته‌اند توجه کافي نمي‌کنيم و زندگي مان کسالت بار مي‌شود و گويي ديگر مسئول زندگي خود نيستيم.

زندگی خود را در سه ساعت تغییر دهید!

      مهم‌ترين انگیزه شما براي به کارگيري روش «بهترین سال زندگی» مي‌تواند یافتن راهي براي زنده کردن باورهای زندگي تان باشد، راهي که شما را با خود واقعي تان رو به رو می سازد.

به تدريج مسافري مي‌شويم که بدون مقصدي معين در قطار زندگي راه خود را ادامه مي‌دهيم، سال‌ها از پي هم مي‌گذرد و ما هرگز پياده نمي‌شويم تا ببينيم اين قطار به کجا مي‌رود و چگونه اين مسير را مي‌پيمايد. به سادگي در صندلي خود نشسته و سرگرم مشغله‌هاي زندگي هستيم که با شتاب روز افزونش مجالي براي توقف اين قطار، ارزيابي شرايط، انتخاب مسيري متفاوت و يا در صورت لزوم تعيين اهدافي براي تغيير مسير – و بطور خلاصه در دست گرفتن هدايت اين قطار – به ما نمي‌دهد .

      تکنيک سه ساعته «بهترین سال زندگی» به ما کمک مي‌کند تا از اين قطار پياده شده و نگاه دقيق‌تري به خود و زندگي مان داشته باشيم:

  • چه اندازه از مسير را پيموده‌ايم؟
  • چه چيزي بدست آورده‌ايم؟
  • تاچه اندازه موفق بوده‌ايم؟
  • در اين سفر چه چيزي آموخته‌ايم؟
  • آيا حرکت اشتباهي کرده‌ايم؟
  • و مهمتر از همه تا چه اندازه در اين مسير پيش رفته‌ايم؟

    انجام اين تمرين، هر چند هميشه ساده نيست اما تجربه‌اي خوشايند و رضايت بخش است و به ما کمک مي‌کند تا با اين پرسش‌هاي اساسي و مهم روبرو گشته و به ارزيابي خود بپردازيم اما بزرگترين چالش، يافتن سه ساعت وقت در زندگي پر شتابي است که زماني براي انجام چنين کارهايي در آن وجود ندارد. اما اگر واقعاً خواستار آنيم که به جاي مقابله صرف با مشکلات، مسئوليت بيشتري را در ساختن زندگي مان داشته باشیم، به جاي هر کار ديگري بايد به فراگيري روش «بهترین سال زندگی» بپردازيم .

اخلاق در پزشکی

از آسیب رساندن بپرهیز

از آسیب رساندن بپرهیز

زمانی که به دلیل بیماری در بیمارستان بستری و در انتظار عمل جراحی بزرگی بوده نگران جانمان هستیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه به پزشک معالجمان اعتماد کنیم. چرا که اگر چنین نکنیم زندگی بر ما بسیار سخت و دشوار می‌شود. بنابراین جای شگفتی نیست که به منظور غلبه بر ترس‌های خودمان برای پزشکمان ویژگی‌های ابرانسانی قائل شویم. اگر عمل جراحی موفقیت‌آمیز باشد، جراح ما یک قهرمان است و اگر نتیجه مطلوب از جراحی حاصل نشود او به یک موجود شرور و ضد قهرمان تبدیل می‌شود.

البته واقعیت چیز کاملاً متفاوتی است. پزشکان هم مانند خود ما انسان هستند. بیشتر آنچه که در بیمارستان رخ می‌دهد حاصل شانس، قسمت یا هرچه که اسمش را می‌گذارید است که می تواند خوب یا بد باشد. اغلب اوقات موفقیت یا شکست خارج از کنترل پزشک است. دانستن اینکه در چه مواردی عمل جراحی انجام نشود، به همان اندازه اهمیت و حتی مهمتر از شیوه عمل کردن است و این مهارتی است که به دست آوردنش دشوارتر از آموختن جراحی است.

مرکز مغز

دارم مستقیماً به مرکز مغز، منطقه‌ای پر رمز و راز، جائی که سرچشمهٔ بیشتر اعمالی است که ما را هوشیار و زنده نگه‌ می‌دارند می‌نگرم. بالادست این مرکز به‌مانند سقف قوسی کلیساهای جامع، سیاهرگ‌های عمقی مغز یعنی، سیاهرگ‌های درونی مغز و ورای آن‌ها سیاهرگ‌های کفی روزنتال[1] و در وسط سیاهرگ بزرگ گالن[2] که در زیر نور میکروسکوپ به رنگ آبی تیرهٔ درخشان جلوه می‌کند، دیده می‌شوند. این علم تشریح است که جراحان مغز و اعصاب را متحیر و شگفت‌زده می‌سازد.

[1] Rosental

[2] Galen

زندگی یک جراح

زندگی کاری یک جراح مغز و اعصاب هیچگاه کسالت‌آور نیست بلکه می‌تواند فوق العاده رضایت‌بخش هم باشد، ولی مانند هر چیز باارزش دیگر بهائی دارد که باید آن را پرداخت. به‌عنوان جراح مغز و اعصاب شما بی‌تردید مرتکب اشتباه خواهید شد و باید بیاموزید که با پیامدهای اسفناک اشتباهات احتمالی خویش کنار بیایید. باید یاد بگیرید که درباره آنچه می‌بینید واقع‌گرا باشید و درعین‌حال در روند درمان بیمارتان حس انسانیت را از دست ندهید. داستان‌هایی که در این کتاب برای شما بازگو می‌کنم درباره تلاش‌ها و احیاناً شکست‌هایم در یافتن توازنی میان جداسازی عاطفی و همدردی با بیماران است که هر دو ضرورت حرفهٔ جراحی می‌باشند. توازنی بین امید و واقع‌بینی. من بر آن نیستم که اعتماد جامعه به جراحان مغز و اعصاب و حرفهٔ پزشکی را سست کنم، اما امیدوارم که این کتاب کمک کند تا مردم دشواری‌هایی را که پزشکان با آن‌ها مواجه می‌شوند درک کنند. دشواری‌هایی که در بیشتر موارد ریشه در ذات بشر دارند نه در مسائل فنی حرفهٔ پزشکی.

سرمایه گذاری گستردۀ روانی

هر خانواده‌ای با ازدواج و همزیستی یک زن و مرد آغاز به شکل‌گیری می‌کند. هر انسانی برای انجام هر کاری مقداری سرمایه‌گذاری روانی می‌کند. این سرمایه شامل عناصر روان‌شناختی مورد استفاده در دنیای روانی انسان است، «انرژی روانی» یکی از این عناصر است. انسان برای درست کردن یک وعده چای قطعاَ انرژی کم‌تری صرف می‌کند تا برای پختن یک وعده غذا.

فعالیت‌های شناختی

«فعالیت‌های شناختی» از قبیل تفکر، تخیل و استفاده از حواس گوناگون، دسته دیگری ازعناصر روانی انسان را می‌سازند. کارهای گوناگون، سرمایه‌های  متفاوتی از  فعالیت‌های  شناختی انسان را به خود اختصاص می‌دهند. به عنوان مثال، حل یک جدول، قطعا درگیری شناختی کم‌تری نسبت به نوشتن یک مقاله علمی نیاز دارد.

دارایی‌های روان‌شناختی

«دارایی‌های روان‌شناختی» انسان نیز دسته دیگری از عناصر مهم روان‌شناختی آدمی را تشکیل می‌دهند. انسان از دیرباز به آن‌چه در درون دارد و متعلق به خویشتن است، توجه کرده،  آن را با دارایی‌های  بیرونی مقایسه کرده و در مقام اندیشه و قضاوت عقلانی، سرمایه‌های درونی را بر مایملک بیرونی ترجیح داده است. شرافت انسانی، کرامت، ایمان، آزادگی، یقین، عشق، استقلال، صفای باطن، سخاوت، درد درون، وجدان، آسودگی ضمیر و… سرمایه‌هایی‌اند که آدمیان آن‌ها را با دارایی‌های بیرونی مقایسه کرده و می‌کنند. برخی از کارها، علاوه بر انرژی روانی و درگیر کردن فعالیت‌های شناختی، مستلزم استفاده از این سرمایه‌های درونی‌اند. وقتی کسی ناگزیر به التماس به دیگری می‌شود، کرامت، استقلال و برخی دیگر از سرمایه‌های روانی خویش را هزینه می‌کند. وقتی کسی برای رسیدن به چیزی یا اجتناب از مشکلی که احتمالاً ممکن است برای او پیش آید، ناگزیر از دروغ‌گویی می‌شود، برخی ازمهم‌ترین دارایی‌های روانی خویش را خرج می‌کند.   

سطح درگیری روان‌شناختی

سطح درگیری روان‌شناختی

«سطح درگیری روان‌شناختی» انسان عاملی است که میزان سرمایه‌گذاری روانی وی را در انجام یک فعالیت نشان می‌دهد. انسان گاهی با مسئله‌ای کاملاً سطحی مواجه می‌شود. مثلاً برای افراد نا‌آشنا و غریبه، لایه‌های سطحی شخصیت خویش را درگیر می‌کند ولی برای افرادی که آن‌ها را دوست می‌دارد، عمیق‌ترین لایه‌های شخصیت خود را فعال می‌سازد. تعبیری که مردم برای انجام چنین کارهایی به کار می‌برند، انجام کار با «جان و دل» است. آنان در مورد کاری که از عمق وجود خویش انجام می‌دهند، می‌گویند که با جان و دل آن‌ را انجام داده‌اند یا گاه می‌گویند:« فلان کار را برای دل خودم انجام داده‌ام.»

 

زندگی کردن و عشق‌ورزی بعد از خیانت

اگر در یک رابطۀ متعهدانه خیانت عاطفی را از سوی شریک خود تجربه کرده باشید، به خوبی می‌دانید درد خیانت عاطفی با تمام دردها متفاوت است و درست قلب ظرفیتمان برای عشق و اعتماد را نشانه می‌گیرد. این درد شدید و مداوم همواره به سایر جنبه‌های زندگی نفوذ پیدا می‌کند. اکثر کسانی که زهر خیانت عاطفی را تجربه می‌کنند، احساس کفایت و سودمندی خود در زندگی را از دست می‌دهند.

نیروی مخرب و آثار پایدار خیانت عاطفی ناشی از نقض پیمانی است که در وهله‌­ی اول به ما جرأت عاشق شدن می­‌دهد: عهد بر سر این که هر اتفاقی که بیفتد، فردی که عاشقش هستید و به او اعتماد دارید به سلامت شما اهمیت می­‌دهد و هرگز عمدا به شما آسیب نمی­‌رساند.

 

خیانت عاطفی

خیانت عاطفی نوع خاصی از درد با ریشه­‌های بیولوژیکی عمیق است که باعث می‌­شود این تجربه، اگر مسئلۀ مرگ و زندگی نباشد، دست کم برای اکثر افراد فاجعه‌­بار محسوب شود. مکانیزم­‌های دفاعی طبیعی که ناگزیر تمرکز ما را به آسیب معطوف می‌­کنند، مانعی بر سر روند درمان هستند به طوری که آثار خیانت در قلب و روح بر جا می‌­ماند. واکنش عاطفی شدید طوفانی از احساسات منفی به وجود می‌­آورد و فرد نمی‌تواند خود واقعی را دریابد. اگر به خودمان اجازه دهیم ارزش­‌های عمیق به جای احساسات موقتی راهنمای ما باشند، واکنش عاطفی شدید و آسیب‌­های آن بسیار کاهش پیدا می‌­کند.

درد نوعی علامت فعال و بخش حیاتی دستگاه انگیزشی پستانداران است و طوری تکامل یافته تا ما را ایمن و سلامت نگه دارد. درد به ما اخطار می‌­دهد در لحظه کاری برای درمان، ترمیم و بهبودی انجام دهیم. علل درد باعث پایدار ماندن آن نمی‌­شود. بنابراین، تمرکز روی علت درد باعث تشدید و طولانی شدن آن می­‌شود. تمرکز روی اقدامی برای بهتر شدن شرایط، حتی کم، باعث تسکین درد خواهد شد. تلاش مکرر برای بهتر شدن اوضاع درنهایت باعث از بین رفتن و پایان درد می­‌شود. درک پیام درد و کنترل معنای آن ازجمله اقدامات ضروری برای ایمن و سالم ماندن در آینده است.

اگر با تمرکز روی نقاط قوت، سرسختی و ارزش‌­های عمیق آگاهانه تصمیم به ایجاد هویت درمانگر نگیریم، اکثر ما به صورت خودکار درگیر هویت قربانی می‌­شویم و روی آسیب و بدرفتاری و حس ضعف و آسیب‌دیدگی تمرکز می‌­کنیم. تصمیم برای حرکت در جهت گنجایش فردی برای درمان و رشد، ذخایر ذهنی، عاطفی و معنوی را به سمت درمان درد و رنج ناشی از خیانت عاطفی و پشت سر گذاشتن جراحت­‌های آن که در غیر این صورت ماندگار خواهد بود رهنمون می­‌کند.

 

درمان عاطفی خیانت

درمان عاطفی تحت شرایط عادی به صورت طبیعی رخ می­‌دهد اما طولانی است. با توجه به پیچیدگی‌­های خاص خیانت عاطفی، اگر آن را به حال خود رها کنیم، درمان خیانت عاطفی تا ابد طول می­‌کشد. ولی ما می‌­توانیم با شرطی ساختن تصاویر التیام‌­بخش به صورت آگاهانه، به گونه‌­ای که به صورت خودکار همزمان با خاطرات دردناک در ذهن نقش ببندند، به این فرایند سرعت ببخشیم. فرایند بازسازی نیازمند تمرین مداوم است تا عادت‌­های جدید شکل بگیرد.

ارزش وجودی (توانایی خلق ارزش و معنا در زندگی) کلید درمان و رشد است. شما می‌­توانید به طرق مختلف، اعم از رفتار کردن براساس مهم­ترین خصوصیت فردی یا تلاش برای پیشرفت، قدردانی، محافظت یا ارتباط، به حالت ارزش وجودی برسید. هرچه بیشتر به ارزش وجودی نزدیک شوید، قوی‌­تر می­‌شود. هرچه ارزش وجودی قوی­تر شود، بیشتر متوجه درمان و رشد خواهید شد.

کتاب «زندگی و عشق‌ورزی بعد از خیانت»

چطوری پولهام رو زیاد کنم

چطوری روی یک کسب و کار تمرکز کنیم؟

چطوری روی یک کسب و کار تمرکز کنیم؟

خیلی از ما منابع و پول خوبی توی دستمون داریم که نمی‌دونیم چطوری ازشون استفاده کنیم، یا جایی که میشه سرمایه‌گذاری کرد را نمی‌شناسیم. شاید اصلاً اهل ریسک کردن نباشیم و کارهای پرریسک را نمی‌تونیم انجام بدیم ولی آب شدن سرمایه‎هامون را توی بانک داریم می‎بینیم و حرص می‎خوریم.

حتما این حرفها رو شنیدین:

یکی از دوستامون رفت بیتکوین خرید و سرمایه‌ش ده برابر شد!

فامیلمون رفته تو کار حبوبات و سرسال خونه خریده!

دلار سال دیگه چهل تومن میشه!

حتما این حرفها رو هم شنیدین:

دوستم کافی شاپ زد ولی کارش نگرفت و کلی بدهی بالا آورده!

رفت توی کار میوه خشک و همه دارایی شو از دست داد!

بسته بندی میوه خشک

یکی رو می‌شناسم خونه‌ش رو فروخت و ریخت توی بورس و الان مستاجر شده!

به نظر من هرکاری که دوست دارید واردش بشید رو از بیرون نگاه نکنید، فکر نکنید اگه دوست یا فامیلتون توی یک کاری موفق شده، شما هم موفق می‌شید چون پول تو دستتون هست یا دوست وفامیل پولدار دارید که میشه ازش قرض گرفت.

فوت کوزه گری را بلد بشید

اول از همه برای شروع یک کسب و کار موفق باید غیر از دانش، تجربه کاری هم داشته باشید داستان فوت کوزه‌گری را حتما شنیدین پس برای مدتی برید و از اون کار سردربیارید و کنار اهل فنش باشید. دوم اینکه روی کاری که تصمیم گرفتید انجام بدید تمرکز کنید، لطفا خیلی کمالگرا نشید و کاری که راضی‌تون می‌کنه و با انجامش حالتون خوب می‌شه رو ادامه بدید.

فوت کوزه گری را بلد بشید

اول از همه برای شروع یک کسب و کار موفق باید غیر از دانش، تجربه کاری هم داشته باشید داستان فوت کوزه‌گری را حتما شنیدین پس برای مدتی برید و از اون کار سردربیارید و کنار اهل فنش باشید. دوم اینکه روی کاری که تصمیم گرفتید انجام بدید تمرکز کنید، لطفا خیلی کمالگرا نشید و کاری که راضی‌تون می‌کنه و با انجامش حالتون خوب می‌شه رو ادامه بدید.
قانون دوم نیوتن

حواستون به قانون دوم نیوتون باشه

قانون دوم نیوتون می‌گه که اگر به هرجسمی نیرویی وارد بشه درجهت نیرویی که وارد شده حرکت می‌کنه وقتی این نیروها یک جهت باشند جسم شتاب می‌گیره و سرعتش زیاد می‌شه، ولی اگر نیروها یک جهت نباشن ممکنه اصلاً حرکت نکنه و درجا بزنه. به گوشی موبایلتون نگاه کنید، به خودش نه صفحه‌ش!
اگر در دستتون نگهش دارید دستتون کم‌کم خسته می‌شه و مُچتون درد می‌گیره، این یعنی نیروی شما گوشی را ثابت نگه داشته و اون از جاش تکون نمی‌خوره، حالا اگر ولش کنید میوفته زمین؛ یعنی نیروی جاذبه اونو با سرعت به سمت خودش می‌کشه.
این یعنی نیروهای همسو در یک جهت، سرعت حرکت را زیاد می‌کنن و نیروهای در جهت مخالف نمی‌گذارن حرکت کنید!

چنتا کار رو نمی‌شه باهم انجام داد

کسب و کار هم همین قانون را داره، نمی‌تونید چند کار را باهم انجام بدید و موفق بشید مگر اینکه اون کارها در یک جهت و یک موضوع باشن و انرژی‌های کاری شما را همسو کنند. مثلاً باغداری که شغل اصلیش باغداری هست اگر کنار باغش کارخانه فرآوری میوه هم راه اندازی کنه و میوه خشک تولید کنه، حتما خیلی موفق می‌شه، ولی اگر کنار باغداری بخواد کامیون‌داری هم بکنه شاید فرصت نکنه به هر دوتا کار برسه، شاید وقتی که باری بهش می‎خوره مجبور بشه ردش کنه تا به محصولاتش رسیدگی کنه و یا برعکس وقتی درحال کار روی ماشینش از باغش دور هست فرصت نکنه به موقع خودش را به طوفان در راه برسونه و محصولاتش از دست برن.
باغبانی
باغبانی

چنتا کار رو نمی‌شه باهم انجام داد

کسب و کار هم همین قانون را داره، نمی‌تونید چند کار را باهم انجام بدید و موفق بشید مگر اینکه اون کارها در یک جهت و یک موضوع باشن و انرژی‌های کاری شما را همسو کنند. مثلاً باغداری که شغل اصلیش باغداری هست اگر کنار باغش کارخانه فرآوری میوه هم راه اندازی کنه و میوه خشک تولید کنه، حتما خیلی موفق می‌شه، ولی اگر کنار باغداری بخواد کامیون‌داری هم بکنه شاید فرصت نکنه به هر دوتا کار برسه، شاید وقتی که باری بهش می‎خوره مجبور بشه ردش کنه تا به محصولاتش رسیدگی کنه و یا برعکس وقتی درحال کار روی ماشینش از باغش دور هست فرصت نکنه به موقع خودش را به طوفان در راه برسونه و محصولاتش از دست برن.
رسیدن به قله کسب و کار

حلزون! از کوه فوجی بالا برو اما آرام.

برای شروع کسب و کارتون از سرمایه خودتون استفاده کنید و از دیگران «لطفا قرض نگیرید» حتی از بانک!
چرا؟ چون برای بالا رفتن از کوه باید قدم های کوچک برداشت، هیچ کوه نوردی برای بالا رفتن از کوه گامهای بلند بر نمی‌داره تا هم انرژی کمتری مصرف کنه و هم توانش را برای رسیدن به قله مدیریت کنه!

رویین تن‌ها آسانتر مُردند

اول مقاله داستان فردی را گفتم که خانه اش را فروخت و سهام خرید و الان مستاجر شده، وقتی کاری را شروع کردید همه سرمایه تون را وارد کار نکنید قدم هاتون را آهسته و حساب شده بردارید و همیشه ذخیره ای را برای شرایط نامساعد کسب و کار کنار بگذارید. در کاری که شروع کردیم هرچقدر هم حرفه ای و کار کشته باشیم خطرات بیرونی را نمی شه در نظر نگرفت، هیچ کاسبی روئین تن نیست!
از اون بدتر وقتی هست که برای شروع یا توسعۀ کارمون قرض می کنیم، اون وقت اگر خدای نکرده مشکلی برای کارمون پیش بیاد نه تنها ذخیره ای نداریم بلکه به دیگران بدهکار هم هستیم.

رویین تن‌ها آسانتر مُردند

اول مقاله داستان فردی را گفتم که خانه اش را فروخت و سهام خرید و الان مستاجر شده، وقتی کاری را شروع کردید همه سرمایه تون را وارد کار نکنید قدم هاتون را آهسته و حساب شده بردارید و همیشه ذخیره ای را برای شرایط نامساعد کسب و کار کنار بگذارید. در کاری که شروع کردیم هرچقدر هم حرفه ای و کار کشته باشیم خطرات بیرونی را نمی شه در نظر نگرفت، هیچ کاسبی روئین تن نیست!
از اون بدتر وقتی هست که برای شروع یا توسعۀ کارمون قرض می کنیم، اون وقت اگر خدای نکرده مشکلی برای کارمون پیش بیاد نه تنها ذخیره ای نداریم بلکه به دیگران بدهکار هم هستیم.

جمع‌بندی کنیم...

چطوری پولهام رو زیاد کنم

برای اینکه پولهاتون را زیاد کنید چندتا کار مهم هست که باید انجام بدید:

  • دانش و مهارت لازم را در مورد اون کار بدست بیارید.

  • از یک کار شروع کنید و کارهای همسو با هم را انجام بدید.

  • برای شروع کار قرض نکنید.

  • سرمایه تون را کم کم وارد کار کنید و بی گدار به آب نزنید.

    حواستون به تحولات بازار باشه و فکر نکنید که روئین تن هستید، ریسک و احتمالات را در تصمیماتتون حتما در نظر بگیرید و مشاوره کسب و کار داشته باشید.

پنج میانبر فرزند پروری

نویسنده: حورا وهاج

پنج میانبر فرزند پروری

نویسنده: حورا وهاج

تقریبا دغدغه همه پدر مادرها این است که بهترین فرزند فامیل، کوچه، محله، شهر یا اگر بتوانند بهترین بچه دنیا را تربیت کنند، فارغ از اینکه تربیت فرزند هم مثل همه چیز در این جهان نسبی است. ما در این مقالۀ کوتاه با یادآوری 5 راهکار به شما کمک می‌کنیم تا الگوی نسبتا شفافی در تربیت دردانۀتان داشته باشید.

البته این مقاله ادامه دارد…

1- تقویت عزت نفس کودک

1- تقویت عزت نفس کودک

تقویت عزت نفس کودک
تقویت عزت نفس کودک

شاید هیچ کدام از ما خاطرمان نباشد که چه زمانی برای یک موفقیت کوچک یا دستاورد کودکی تشویق شدیم و حتی چه زمانی دلمان می‌خواست از ما و رفتارمان تمجید شود اما نشد!

در حقیقت هیچکدام از این موقعیت‌ها در ذهنمان نیست اما آثار آن تا همیشه و هنوز همراه ما و زندگی اجتماعی ما باقی مانده و آن چیزی نیست جز وجود یا عدم وجود عزت نفس.

یادمان باشد وقتی والدین فرزندشان را به خوبی ببینند و به او توجه کنند کودک در آینده عزت نفس را به قایت تجربه می‌کند.

2. هر روز چیزی برای ستایش کودکت پیدا کن

2. هر روز چیزی برای ستایش کودکت پیدا کن

هر روز چیزی برای ستایش کودکت پیدا کن
هر روز چیزی برای ستایش کودکت پیدا کن

من و شما به عنوان یک فرد بزرگسال بیشتر از قرار کرفتن در چه موقعیتی لذت می‌بریم؟

نسبت به چه افرادی احساس راحتی می‌کنیم و در کنار چه کسانی خود واقعی‌مان هستیم !

بله! درست حدس زدید ما حتی در بزرگسالی هم کنار افرادی که سرزنشمان نمی‌کنند، خوبی‌هایمان را می‌بینند و ستایش‌مان می‌کنند احساس بهتری داریم، بالتبع کودکان هم مثل ما همین احساس را تجربه می‌کنند؛ پس برای ایجاد موقعیت امن بین شما و فرزندتان کمی ستایش هرروزه لازم است.

3. در خانه قانون وضع کنید

3. در خانه قانون وضع کنید

در خانه قانون وضع کنید
در خانه قانون وضع کنید

هیچ اجتماعی بدون وضع قانون پابرجا نمی‌ماند و حتی اگر ادامه هم پیدا کند قطعاً سایر افراد جامعه آرامش را تجربه نخواهند کرد.

تصور کنید خانوادۀ کوچک شما هم یک جامعه است و فرزندتان همان عضو تازه واردی که اگر قوانین جامعه را رعایت نکند سنگ روی سنگ بند نمی‎شود؛ پس شما با وضع قانون مسئول حفظ آرامش خودتان و تربیت او هستید.

یادمان باشد آنچه یک قانون را دائمی می‌کند ثبات قدم شما در اجرا و البته پیگیری طبعات آن است.

هرگز از کنار بی‌قانونی فرزندتان راحت عبور نکنید!

4. برای فرزندتان وقت بگذارید

4. برای فرزندتان وقت بگذارید

برای فرزندتان وقت بگذارید
برای فرزندتان وقت بگذارید

بچه‌ها عاشق دورهمی هستند!

یک دورهمی خانوادگی، بازی‌های دست جمعی، شنیدن نظرات وخواسته‌های فرزندتان در جمع می تواند او را خوشحال و آمادۀ ورود به اجتماع بزرگ‌تر یعنی جامعه کند.

بهتر است این زمان را منظم و برنامه ریزی شده تنظیم کنید تا همۀ اعضا خانواده در یک روز و ساعت مشخص در این دورهمی حضور داشته باشند.

5. الگوی خوب فرزندتان باشید

5. الگوی خوب فرزندتان باشید

الگوی خوب فرزندت باش
الگوی خوب فرزندت باش

بچه‌ها با مشاهدۀ ما به عنوان پدر و مادر، چیزهای زیادی را یاد می‌گیرند؛ پس بهتر است قبل از هرچیز و به جای تکرار حرف‌های خوب، بهترین الگوی رفتاری فرزندمان باشیم؛ چرا که آنها دقیقاً نسخه دوم خودمان خواهند شد؛ مثلاً کافیست قبل از فریاد زدن یا فحاشی موقع عصبانیت به این موضوع فکر کنیم که «آیا دلمان می‌خواهد فرزندمان موقع عصبانیت همین رفتار را داشته باشد؟» اگر پاسخ ما منفی بود باید کمی در برخوردمان بازنگری کنیم. راحت‌ترین راه برای داشتن یک بچۀ متناسب با فاکتورهای ذهنی‎مان این است که خودمان مناسب همان الگوی ذهنی رفتار کنیم.

از اینستاگرام پرکاس

از اینستاگرام پرکاس

اسلاید قبلی
اسلاید بعدی

مقالۀ پیشنهادی

مقالۀ پیشنهادی

به‌راستی انسان برای ازدواج، چه مقدار از سرمایه‌های روانی خود را هزینه می‌کند؟

به‌راستی انسان برای ازدواج، چه مقدار از سرمایه‌های روانی خود را هزینه می‌کند؟

 زن و مرد برای تشکیل یک زندگی مشترک چه سطحی از دنیای روان‌شناختی خود را درگیر می‌کنند؟ آیا زن و مرد در این راه خسّت به خرج می‌دهند؟ یا از هرگونه هزینه کردن سرمایه‌های روانی خویش اِبایی ندارند؟ پاسخ‌گویی به این سؤالات به عوامل گوناگون بستگی دارد؛ از آن‌جمله می‌توان به مطلبی که در ادامه مطرح می‌شود اشاره داشت.

درونگراها و برونگراها در ازدواج

درونگراها و برونگراها در ازدواج

انسان‌ها از لحاظ اهمیت دادن به سرمایه‌های روانی و سرمایه‌های بیرونی، یک طیف تشکیل می‌دهند. کسانی که مایملک بیرونی (آن‌چه با چشم دیده می‌شود و به شکل عینی قابل سنجش و اندازه‌گیری است) را بیش‌تر مورد توجه قرار داده، به عنوان اهداف زندگی به آن‌ها  توجه می‌کنند، در یک سر طیف و کسانی که به سرمایه‌های درونی و مایملک روانی خویش اهمیت می‌دهند، در سر دیگر طیف قرار می‌گیرند. دسته اول را دارای «شخصیت بیرونی» و دسته دوم را دارای« شخصیت  درونی» می‌نامیم. افراد دارای شخصیت بیرونی اهمیت و جایگاه خویش را به طور عمده به‌وسیله چیزهایی که خارج از خویش دارند، ارزیابی می‌کنند. به عبارت دیگر، خانه، پول، کارخانه، ماشین، مدرک تحصیلی، مقام، مدال، نشان، کتاب، لقب، جایزه و شهرتی که دارند، معرف شخصیت آنان است، امّا شخصیت‌های درونی با آن‌چه در درون خویش دارند، خود را می‌شناسند و معتبر می‌دانند. علمی که دارند، ایمانی که در درون حس می‌کنند، وجدان آسوده، آسودگی ضمیر، استقلال، آزادگی و… مایملک واقعی ایشان را تشکیل می‌دهند. شخصیت‌های بیرونی خود را بیش‌تر در خارج از خود جست‌وجو می‌کنند، درحالی‌که شخصیت‌های درونی خود را در درون خویش می‌یابند. به بیان دیگر شخصیت‌های بیرونی عمدتاً دنیای بیرونی چشمگیری دارند و شخصیت‌های درونی از دنیای روانی و درونی پراستغنایی برخوردارند.

چه قدر دورنگرا یا برونگراییم؟

چه قدر دورنگرا یا برونگراییم؟

تعداد اندکی از انسان‌ها به شکل خالص در دو سر طیف قرار  می‌گیرند. ولی بسیاری از انسان‌ها در نقاط میانی طیف جای می‌گیرند. برخی از افراد در تردید و تردد دائمی بین دو سر طیف‌اند. اینان برخی اوقات سرمایه‌های درونی خود را  تبدیل به  سرمایه‌ای  بیرونی  کرده، گاه برعکس آن عمل می‌کنند. ساده‌ترین و سالم ترین نوع تبدیل سرمایه درونی، فروش علم و تخصص است. کسانی که دانش خود را به مزایده می‌گذارند و آن‌را در اختیار کسی که در مزایده برنده شده است قرار می‌دهند، دست به معامله‌ای شاید سالم زده‌اند. اشکال مضر و ضد انسانی آن این است که افرادی وجدان، ایمان، عشق و… خود را با مایملک بیرونی معاوضه کنند. گاهی اوقات نیز افراد پول و مایملک بیرونی را به عنوان مأمنی برای تامین استغنای درونی طالب‌اند. آنان حداقلی از امکانات بیرونی را برای زیستن در دنیای درونی خویش جست وجو می‌کنند.

از اینستاگرام پرکاس

از اینستاگرام پرکاس

اسلاید قبلی
اسلاید بعدی

مقالۀ پیشنهادی

مقالۀ پیشنهادی

آماتور باشید!

اغلب ما از اینکه به ما به چشم یک تازه وارد نگاه کنند وحشت‎زده خواهیم‎شد . اما فرد آماتور، با شوق و ذوق کاری را انجام می‎‏دهد، فارق از اینکه به دنبال شهرت یا ثروت یا پست و مقام باشد؛

ادامه...

برای تربیت اجتماعی، باید کودک و نوجوان را با ابزار‏های مهم ارتباطی آشنا سازیم و او را در استفاده از این ابزارها یاری کنیم یکی از ابزار‏های ارتباطی، زبان است که به‌عنوان ابزار ارتباط کلامی محسوب می‌شود و یک ابزار دیگر، رفتارها و حالات چهره است که به‌عنوان ابزار ارتباط غیرکلامی شمرده می‌شود.

ارتباط کلامی

برای تربیت کودکان و نوجوانان در جهت استفاده بهینه از زبان به‌عنوان ابزار ارتباط کلامی توجه به نکات زیر خالی از لطف نیست:

1- به فرزندان و دانش‌آموزانمان بیاموزیم که استفاده از زبان بدون استفادۀ خوب و مؤثر از گوش امکان‌پذیر نیست چراکه ارتباط کلامی، مستلزم شنیدن و گفتن است پس آن‌ها را به خوب گفتن و خوب شنیدن تشویق کنیم.

2-به کودکان و نوجوانان بیاموزیم که از پاسخ عجولانه به سؤالات اجتناب کنند و به آن‌ها آموزش دهیم که بدون درک درست و دقیق مقصود شنونده و بدون انتقال درست مقصود خود به او، نمی‌توانیم ارتباط کلامی خوبی با یکدیگر داشته باشیم.

3- به کودکان و نوجوانان بیاموزیم که حتی‌المقدور از بیان مطالب، جملات و کلماتی که موجب آزار و اذیت دیگران می‌شود اجتناب کنند.

4- به آن‌ها بیاموزیم حتی‌المقدور از زبان به‌عنوان ابزار پرخاشگری استفاده نکنند و پیوسته به آن‌ها گوشزد نماییم که کلمات، بسته‌‏هایی هستند که باید بهترین هدایا را درون آن‌ها قرار داد و به دیگران هدیه کرد پس مراقب باشید که در این بسته‌ها چیز‏های ناپسند را برای کسی نفرستید.

ارتباط غیرکلامی (حالات چهره و زبان بدن)

ارتباط غیرکلامی زبان بدن

یکی دیگر از ابزار‏های ارتباطی، رفتارها و حالات چهره است که اهمیت آن کمتر از زبان نیست، حالت‏های چهره و رفتارها، پیام‏های بسیاری را برای دیگران ارسال می‌کند به صورتی که برخی چهره‌ها، انسان را تشویق می‌نمایند تا با آن‌ها سخن بگوییم و برخی دیگر ما را از خود دور می‌کنند پس در این رابطه نیز باید به کودکان و نوجوانان آموزش لازم داده شود و توصیه می‌شود که:

1- ضمن عمل به این نکته به آن‌ها بیاموزیم که حتی‌المقدور در روابط با دیگران باید سعی کنیم با چهره‌ای باز و مُتِبَسم با دیگران روبرو شوند. و باید به آن‌ها یاد داده شود که بقول حضرت علی (ع) که در کلمات قصار 325 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «مؤمن کسی است که اندوهش را در دل دارد و شادمانی‌اش را در چهره».

2- به آنان بیاموزیم که بهنگام سخن گفتن به چهرۀ مخاطب نگاه کنند و اگر فرد مقابل نامحرم است و نباید مستقیم به او نگاه کنند به‌گونه‌ای با او صحبت نکنند که او احساس کند که به حرف او کم‌توجه هستند یا اصلاً توجه ندارند.

3- به آن‌ها بیاموزیم به هنگام سؤال پرسیدن دیگران و یا هنگام سلام کردن آنان، سرخود را بالا آورده و با توجه کردن به فرد پاسخ دهند.

از اینستاگرام پرکاس

از اینستاگرام پرکاس

اسلاید قبلی
اسلاید بعدی
شخصیت شناسی تیپ‌ عقلانی‌ و رفتار زناشویی‌

تیپ‌ عقلانی‌ با اندیشه‌ و علم‌ و منطق‌ سروكار دارد؛ در روابط‌ زناشویی‌ در صورتی‌ كه‌ طرفین‌ به‌ سطح‌ فعالیت‌ عقلانی‌ رسیده‌ باشند و از این‌ طریق‌ یكدیگر را درك‌ كنند، می‌توانند زندگی‌ خوبی‌ داشته‌ باشند، در غیر این‌ صورت‌ و در صورت‌ قرار گرفتن‌ یكی‌ از زوجین‌ در سطحی‌ پایین‌تر، لازم‌ است‌ فردی‌ كه‌ در سطح‌ عقلانی‌ قرار گرفته‌، در هنگام‌ مواجهه‌ با همسر، سطح‌ عمل‌ خویش‌ را تقلیل‌ داده‌، با زبان‌ همسرش‌ سخن‌ بگوید.

لایه‌های شخصیت

 شخصیت‌ انسان‌ از جنبه‌ها یا به‌ عبارتی‌ از لایه‌های‌ گوناگون‌ تشكیل‌ می‌شود. این‌ لایه‌ها از سطحی‌ترین‌ تا عمیق‌ترین‌ لایه‌ به‌ ترتیب‌ عبارت‌اند از :

  • لایۀ بدنی
  • لایۀ اجتماعی
  • لایۀ فردی‌
  • لایۀ عقلی
  • لایۀ قلبی‌

هر یك‌ از این‌ لایه‌ها عهده‌دار فعالیت‌های‌ خاصی‌اند. انسان‌ها به‌ جهات‌ مختلف‌، در نحوة‌ به‌ كارگیری‌ هر یك‌ از این‌ لایه‌ها، با یكدیگر تفاوت‌ دارند و در اصل‌ آن‌ چه‌ مایة‌ تفاوت‌ رفتاری‌ در بین‌ انسان‌ها می‌شود. تفاوتی‌ است‌ كه‌ آن‌ها در اولویت‌ بخشیدن‌ به‌ نیازها و مقتضیات‌ هر یك‌ از این‌ لایه‌ها از خود نشان‌ می‌دهند. كسی‌ ممكن‌ است‌ برای‌ نیازهای‌ بدنی‌ خود، از قبیل‌ خور و خواب‌، اهمیت‌ بیش‌تری‌ قائل‌ شود تا حفظ‌ تعلقات‌ اجتماعی‌ و رعایت‌ حقوِق دیگران‌. در حالی‌ كه‌ ممكن‌ است‌ فرد دیگر بر عكس‌ او رفتار كند.  

عقل انسان

همه‌ می‌دانند كه‌ انسان‌ دارای‌ توانمندی‌ خاصی‌ به‌ نام‌ عقل‌ است‌. او به‌ كمك‌ عقل‌ می‌تواند دنیای‌ بیرونی‌ و درونی‌ خود را بشناسد، پدیده‌ها را سازمان‌ دهد و بین‌ آن‌ها انواع‌ رابطه‌ها را برقرار نماید. او به‌ كمك‌ عقل‌ می‌تواند با تفكر انتزاعی‌، در غیاب‌ اشیاء به‌ تفكر بنشیند و در مورد آن‌ها دست‌ به‌ قضاوت‌ و پیش‌بینی‌ بزند. انسان‌ با همین‌ عقل‌ توانسته‌ است‌ گذشته‌ را، با این‌ كه‌ اكنون‌ وجود ندارد، بازسازی‌ كند و انواع‌ تاریخ‌ها، از قبیل‌ تاریخ‌ اجتماعی‌، تاریخ‌ تمدن‌، تاریخ‌ طبیعی‌ و سایر تاریخ‌ها را بازآفرینی‌ نماید. او هم‌ چنین‌ به‌ كمك‌ عقل‌ می‌تواند در مورد آینده‌، آن‌هم‌ در شرایطی‌ كه‌ آینده‌ در اختیار او نیست‌، دست‌ به‌ شناخت‌ و پیش‌بینی‌ بزند.

تیپ عقلی و رفتار زناشویی

تیپ‌ عقلانی‌ با اندیشه‌ و علم‌ و منطق‌ سروكار دارد؛ در روابط‌ زناشویی‌ در صورتی‌ كه‌ طرفین‌ به‌ سطح‌ فعالیت‌ عقلانی‌ رسیده‌ باشند و از این‌ طریق‌ یكدیگر را درك‌ كنند، می‌توانند زندگی‌ خوبی‌ داشته‌ باشند، در غیر این‌ صورت‌ و در صورت‌ قرار گرفتن‌ یكی‌ از زوجین‌ در سطحی‌ پایین‌تر، لازم‌ است‌ فردی‌ كه‌ در سطح‌ عقلانی‌ قرار گرفته‌، در هنگام‌ مواجهه‌ با همسر، سطح‌ عمل‌ خویش‌ را تقلیل‌ داده‌، با زبان‌ همسرش‌ سخن‌ بگوید. یك‌ تیپ‌ عقلانی‌ باید سطوح‌ تحول‌ شخصیت‌ را به‌ خوبی‌ بشناسد تا از این‌ طریق‌ سطح‌ عمل‌ همسر و قرینش‌ را شناخته‌، مطابق‌ با آن‌ سطح‌ واكنش‌ نشان‌ دهد.

سطح‌  عقلانی‌ شخصیت‌ هر چند كه‌ در نفس‌ خود فاقد عواطف‌ و لطایف‌ رفتاری‌ است‌، لیكن‌ به‌ علت‌ تسلط‌ هشیاری‌ و امكان‌ برون‌آیی‌ از خویشتن‌، می‌تواند در درك‌ دیگران‌ موفق‌ باشد. یك‌ تیپ‌ عقلی‌ به‌ كمك‌ شناخت‌ علمی‌ و منطقی‌ خود باید به‌ این‌ نكته‌ نیز واقف‌ باشد كه‌ در رابطۀ زناشویی‌، نمی‌تواند پیوسته‌ منطق‌ عقلانی‌ حاكم‌ باشد، بلكه‌ در بسیاری‌ مواقع‌ قانونمندی‌های‌ دیگری‌ باید بر رفتار طرفین‌ حكومت‌ كند.

آن‌ جا كه‌ نیازهای‌ بدنی‌ یا نیازهای‌ اجتماعی‌ و فردی‌ به‌ مشاركت‌ گذاشته‌ می‌شود، نمی‌توان‌ از زبان‌ منطق‌ صوری‌ عقلانی‌ بهره‌ گرفت‌. بلكه‌ زبان‌ باید زبان‌ سطح‌ مورد نیاز باشد. اگر كسی‌ به‌ راستی‌ به‌ سطح‌ عقلانی‌ رسیده‌ باشد، می‌داند همان‎گونه‌ كه‌ وقتی‌ با كودك‌ سروكارش‌ می‌افتد باید زبان‌ كودكی‌ بگشاید، به‌ همین‌ قیاس‌ وقتی‌ كه‌ با نیازهای‌ بدنی‌ خود و همسرش‌ مواجه‌ می‌شود، باید زبان‌ بدن‌ و وقتی‌ با نیازهای‌ اجتماعی‌ مواجه‌ می‌گردد، زبان‌ اجتماع‌ و به‌ همین‌ ترتیب‌ زبان‌های‌ دیگر را بگشاید.

آیا واقعا در لایۀ عقلی شخصیت خود قرار داریم؟

هر چند كه‌ وصول‌ طرفین‌ به‌ سطح‌ عقلانی‌ می‌تواند در درك‌ متقابل‌ بسیار مؤثر باشد، لیكن‌ اگر چنین‌ افرادی‌ نتوانند مفاهمه‌ داشته‌ باشند، به‌ زعم‌ قوی‌ باید گفت‌ كه‌ آنان‌ مراحل‌ پیشین‌ تحول‌ شخصیت‌ را به‌ خوبی‌ طی‌ نكرده‌اند. یعنی‌ قبل‌ از آن‌ كه‌ نیازهای‌ بدنی‌، اجتماعی‌ و فردی‌ را به‌ خوبی‌ تجربه‌ كرده‌ و با آن‌ها زیسته‌ باشند، از آن‌ها گریخته‌اند. كسی‌ كه‌ نتوانسته‌ مثلاً مرحلۀ نیازهای‌ اجتماعی‌ را به‌ خوبی‌ از سر بگذراند و در یك‌ تعامل‌ اجتماعی‌ موفق‌ با دیگران‌ وارد شده‌، از آن‌ خارج‌ شود، هر چند كه‌ به‌ ظاهر به‌ سطح‌ عقلانی‌ رسیده‌ باشد، نمی‌تواند به‌ خوبی‌ با دیگران‌ تعامل‌ اجتماعی‌ برقرار كند. چنین‌ فردی‌ در اصل‌ برای‌ گریز از نیازهای‌ پایۀ خود، به‌ فعالیت‌ عقلانی‌ پناه‌ آورده‌، نه‌ این‌ كه‌ حقیقتاً به‌ آن‌ رسیده‌ باشد.