اغلب ما از اینکه به ما به چشم یک تازه وارد نگاه کنند وحشتزده خواهیمشد . اما فرد آماتور، با شوق و ذوق کاری را انجام میدهد، فارق از اینکه به دنبال شهرت یا ثروت یا پست و مقام باشد؛ چرا که او چیزی برای از دست دادن ندارد. تازهواردها برای اینکه به نتیجه برسند هر چیزی را امتحان میکنند. از هر فرصتی استفاده میکنند، هر موضوع جدیدی را تجربه کرده و همواره اشتیاق خود را دنبال میکنند. گاهی اوقات در حین انجام کارهای غیرحرفهای چیز جدیدی را کشف میکنند.
طبق گفته “زن مونک شانریو سوزوکی” در ذهن یک تازه وارد فرصتهای بیشماری وجود دارد، اما در ذهن یک فرد حرفهای این فرصتها خیلی کمتر هستند. تازهواردها از اشتباه کردن یا از اینکه در نگاه عموم مسخره شوند نمیترسند؛ چون آنها قبول کردهاند که یک تازهوارد هستند و بههمیندلیل برای انجام خیلی از کارهایی که دیگران آن را بیهوده میدانند تردید نمیکنند و آن کار را انجام میدهند.
“کلیشیرکی” در کتاب خود به نام شناخت مازاد مینویسد :
احمقانهترین خلاقیت ممکن هم یک حرکت خلاقانه به حساب میآید. اگر طیف کار خلاقانه را بر روی یک نمودار در نظر بگیریم، تفاوت و فاصله میان کار خلاقانه معمولی و کار خلاق عالی قطعاً زیاد است، اما درهرصورت کار خلاق معمولی روی نمودار قرار میگیرد و به هرحال هنوز هم یک کار به حساب میآید؛ شما میتوانید با تلاش خود در این نمودار حرکت کنید و از کار معمولی به کار خوب و فوق العاده برسید. این فاصله در واقع نشاندهنده میزان خوب بودن کار شماست. این فاصله در شما انگیزهای ایجاد میکند که باید کاری انجام بدهید، چون اگر کاری انجام ندهید در همان جایگاه معمولی باقی خواهیدماند. همه تازهواردها میدانند که هر حرکت کوچک بهتر از ایستادن و حرکت نکردن است.
افراد تازه وارد شاید آموزشهای آکادمیک و رسمی ندیده باشند، اما همیشه در طول زندگی خود مشغول یادگیری چیزهای جدید هستند و از هر فرصتی برای یادگیری استفاده میکنند. ممکن است از موفقیتها و شکستهای خود درس هم بگیرند.
جمله معروف استیو جابز را بخاطر بیاورید؛ او در سخنرانی دانشگاه استنفرد این جمله را بیان کرد :
گرسنه بمانید! نادان بمانید! (Stay Hungry, Stay Foolish).
به راستی معنی این جمله چیست؟! اگر شخص دیگری در محل کار یا در خیابان این حرف را به ما میگفت، تصور ما از این جمله شاید یک جمله توهین آمیز باشد، اما در حقیقت نادان بمانید به این معناست که هیچ وقت فکر نکنید که همهچیز را به خوبی یاد گرفتهاید و دیگر نیاز به یادگیری ندارید. شما همواره باید نادان بمانید و به یادگیری چیزهای جدید ادامه دهید. منظور از گرسنه بمانید این است که هیچ گاه به سادگی راضی نشوید و همیشه تشنه یادگیری و تجربه کردن کارهای بزرگتر باشید. زمانی که شما از یک کار کاملا راضی و خشنود باشید، پیشرفت چندانی در آن کار حاصل نمیشود؛ بنابراین مانند یک آماتور باشید. گرسنه بمانید! نادان بمانید!
گاهی آماتورها مطالب بیشتری از یک حرفهای به ما میآموزند. گاهی پیش میآید که دو دانشآموز سخت کوش کار خود را بهتر از استاد خود انجام میدهند. یک دانشآموز راحت تر از استاد خود میتواند با دوستانش همکاری کند؛ به دلیل اینکه علم او کمتر از استادش است و خود را همرده و هم سطح همکلاسیهای خویش میداند. وقتی او با مشکل جدیدی روبرو میشود، با اشتیاق به دنبال راه حل میگردد و سعی میکند آن را در کمترین زمان ممکن حل و فصل کند؛ در صورتی که امکان دارد استاد در مواجه با همان مشکل ساعتها و هفتهها وقت تلف کند، چرا که ممکن است سالها پیش به این مشکل برخورد کرده و راهحل آن را فراموش نموده باشد.
توجه به کار آماتورها هم میتواند الهامبخش ما باشد. دلیلش هم این است که ممکن است آنها راههایی جدید را امتحان کنند که بتواند به ما ایدههای تازه بدهد.
جهان با سرعت زیاد در حال تغییر است و با این سرعت، همه ما در حال تبدیل شدن به دستهای از آماتورها هستیم. بهترین راه ،حتی برای افراد حرفهای این است که روحیه آماتور بودن را در خود تقویت کنند تا بتوانند چیزهای جدید را یاد بگیرند و بکار بندند. آماتورها از ابزارهای جدید به هر نحوی که بخواهند استفاده میکنند و سعی مینمایند از آن ابزار چیز جدیدی خلق کنند؛ مانند بسیاری از هنرمندان که فقط کافیست چیزی به آنها بدهی تا آن را با ایدههای خود تبدیل به یک شیء قابل استفاده بکنند.
بهترین روش برای شروع به اشتراک گذاری کار خود این است که ابتدا مشخص کنید چه چیزی را میخواهید یاد بگیرید و به چه چیزی علاقه دارید و خود را متعهد به یادگیری آن چیز کنید و همراه با دیگران آن موضوع را یاد بگیرید. یک غیرنابغه که علاقمندی مشترک با آن دارید را پیدا کنید. به چیزهایی که دیگران به اشتراک میگذارند توجه کنید. گاهی ممکن است موضوعاتی به ذهن شما برسد که در مورد آن مطلبی به اشتراک گذاشته نمیشود. شاید شما بتوانید یکی از این موارد را به اشتراک بگذارید و افراد خاصی را به سمت موضوعات خود جذب کنید. مهم نیست که ابتدا آن موضوع مورد استقبال قرار میگیرد یا نه، اصلا نگران این نباشید که چطور از آن درآمدزایی کنید. در ابتدای کار، به استاد شدن و حرفهای شدن فکر نکنید. با تمام وجود و عشق خود به آن کار مانند یک آماتور نگاه کنید و کارهای خود را هر چه قدر هم که بد باشد به اشتراک بگذارید. مطمئنا افرادی که مشابه شما هستند و به کارتان علاقه دارند، شما را پیدا خواهند کرد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.