«چطور ممکن است که تابه‌حال کسی چنین کتابی ننوشته باشد؟ عجب کتاب بی‎نظیری»

این نقل‌قول، جمله‌ای است که گاردین با آن مقاله‌ی خود را درباره‌ی این کتاب آغاز کرده است.

این کتاب تجربه‌ای فراموش‌نشدنی است که  برای خوانندگان  پنجره‌ای به روی فرازوفرودهای زندگی کسی که خود را وقف جراحی بر روی مغز و اعصاب کرده است، باز می‌کند.

این کتاب به بیست زبان زنده در دنیا منتشر شده است و “International Bestseller book” یا همان پرفروش‌ترین کتاب‌بین المللی سال و برنده جایزه پن اکرلی و جایزه ساوت بنک اسکایز در ادبیات است.

هنری مارش باصداقت و مهربانی شگفت‌آوری داستان‌های هیجان‌انگیز جراحی، غوغا و آشفتگی در یک بیمارستان مدرن شلوغ و مهم‌تر از همه نیاز به امید در زمانی که با دردناک‌ترین تصمیمات زندگی مواجه هستیم را برای ما شرح می‌دهد، پرشور و صریح.

در تشخیص بیماری‌ها مانند شرلوک هلمز دقیق و در اتاق عمل فردی فعال و پرانرژی. در مواقعی بسیار شاد است و ما را همچون جراحی به دنبال خود کشیده در شادی‌اش شریک کرده و در توپوگرافی و ساختار ناپیدای مغز راهنمایی می‌کند که باید گفت پس از خواندن این کتاب حتی با تأثیر و اهمیت مغز خود هم بهتر آشنا می‎شویم.

اول هر فصل از این کتاب با یک سرنخ از داستان شروع می‏‎شود و ما را با هیجان و کنجکاوی به داخل خود می‎کشد که این بار قرار است چه اتفاقی بیفتد؟

مارش چیزی را پنهان نمی‌کند … او هرگز نور امید را هرچند کم سو خاموش نکرده و هرگز نمی‌توان او را به کاری که هیچ نتیجه‌ای ندارد وادار کرد.

 لیلی صناعی- نشریه اینریپنرنت آن ساندی در وصف این کتاب می‌گوید :

مطالب کتاب بسیار جذاب، خیره‌کننده و سرشار از عواطف انسانی است. مارش با توجه به بیان شکست‌هایش صادقانه‌ترین نویسنده‌ای است که تاکنون دیده‌ام… کتابی شگفت‌انگیز، صادقانه و شورانگیز است. اگر مهارت مارش در جراحی یک‌دهم مهارت نویسندگی‌اش باشد، باکمال میل حاضرم هر زمان که لازم باشد سرم را برای جراحی در اختیارش قرار دهم.