نقش‌ها و رفتارهای نوجوان در گروه هم‌سالان

یکی از مهمترین گروه‌های اجتماعی که هر یک از ما در آن زندگی کرده و بخش زیادی از زندگی اجتماعی خود را در آن سپری می‎کنیم، گروه دوستان و یا به عبارتی گروه هم‌سالان است.

شناخت آن چه که در این گروه میگذرد، برای رفتار درست در آن، دارای اهمیت زیادی است.

برای بسیاری از نوجوانان، رابطه با دوستان و داشتن یک جایگاه مناسب همراه با محبوبیت و پذیرش از طرف آنان، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.

بسیاری از نوجوانان در مورد قضاوتی که سایر دوستان و هم کلاسی‌های او دربارهاش می‌کنند، نگرانند.

از مشکلات دیگری که نوجوان ممکن است با دوستانش داشته باشد، نحوه حفظ تعادل در رفتارهایی است که نسبت به آنان باید داشته باشد.

مثلا نمیدانند در مقابل شوخی‌های آنان و یا پرخاشگری‌هایی که از خود نشان می‌دهند، چگونه واکنش نشان دهند. آیا باید ناراحت شده و با او قهر کنند، یا نسبت به هر رفتاری از جانب آنان حالت بیتفاوتی به خود گرفته و اصطلاحا بیخیال شوند؛ نمی‌دانند در مقابل بیادبی آنان بیادبی کنند، یا با کرامت و بزرگواری از کنار آن بگذرند.

یکی دیگر از این نوع مشکلات، چگونگی تنظیم مسائل مالی و اقتصادی است. برخی از دوستان نوجوان، در استفاده کردن از امکانات مالی او، مثلا پول توجیبی وی، و یا وسایل شخصیش از جمله لوازم تحصیلی او و یا حتی لباس‌های وی، حالت اعتدالی را حفظ نمی‌کنند؛ بعضی از دوستان انسان تنها به بهره‌کشی از او فکر می‌کنند و خود، احساس مسؤلیتی در برابر دوستشان از خود نشان نمی‌دهند.

مهمترین ویژگی‌های گروه دوستان و یا هم‌سالان

• داشتن مسائل و مشکلات نسبتاً مشابه

دوستان انسان، به دلیل قرار گرفتن در دامنه سنی و محیطی نسبتاً مشابه، دارای مشکلات کم و بیش مشابهی نیز هستند.

• احساس هم‌دلی و صمیمیت

به دنبال ویژگی بالا، دوستان و هم‌سالان، گاه احساس همدلی و همحسی زیادی بین خود می‌کنند. هر چند که این ویژگی ممکن است در مورد تعدادی از دوستان به خوبی و به شکل عمیق، تحقق پیدا نکند؛ با این حال، بسیاری از نوجوانان، صمیمانه‌ترین روابط خود را با دوستانشان توصیف می‌کنند. همین صمیمیت است که موجب می‌شود دوستان به یکدیگر اعتماد کرده و حتی اسراری را که به پدر و مادر هم نمی‌گویند، به دوستانشان بگویند. این صمیمیت، موجب احساس آرامش و امنیت اجتماعی در نوجوان می‌شود.

• آسیب پذیری

یکی از مهمترین ویژگی‌های گروه دوستان و هم‌سالان، آسیب‌های گوناگونی است که در کمین این‌گونه از گروه‌ها قرار دارد. اولین آسیبی که متوجه گروه دوستان است، افراط در اتکا به دوستان و غفلت از خانواده است. این‌گونه نوجوانان فکر مي‌کنند که مي‌توانند به طور کامل به دوستانشان تکیه کرده و به هنگام بروز هر مشکلی، از آنان کمک بخواهند. این احساس کاذب، روز به روز نوجوان را از خانواده خود جدا کرده، بیشتر به دوستانش متکی مي‌کند. این پدیده یک آسیب است؛ آسیبی که شما نوجوانان عزیز باید به آن واقف باشید. دوستانی که شما بیش از حد روی آنان حساب باز مي‌کنید، خود مشکلاتی دارند که نمي‌توانند به راحتی آن‌ها را حل کنند. آنان همه به خانواده و فامیل خود نیازمندند. آنان خود مي‌باید برای رفع نیازهای خود به والدینشان تکیه کنند. آسیب دیگری که گروه هم‌سالان را تهدید مي‌کند، انجام رفتارهای ناپخته و ناهنجار است. اگر دوستان هم سن و سال، بیش از حد خود را قبول داشته باشند، و بیش از حد خود را قدرتمند و آزاد احساس کنند، برای خودنمایی و قدرتنمایی، دست به کارهایی مي‌زنند که مي‌تواند نابهنجار و غلط بوده و مشکلاتی را برای آنان به وجود آورد. یکی دیگر از آسیب‌هایی که مي‌تواند متوجه گروه دوستان و هم‌سالان شود، تبدیل دوستی به دشمنی است. به دلایل چندی، دوستان ممکن است دشمن شماره یک هم شوند و تا حد انتقامکشی از یکدیگر پیش روند.

با توجه به این ویژگی‌ها، انسان باید رفتارهای خود را در گروه دوستان تنظیم کند

  • صمیمیتی را که در میان دوستان خود احساس می‎کند، به گروه‌های اجتماعی دیگر، به خصوص گروه‌هایی که به تازگی وارد آن‌ها می‌شود تسری ندهد. وقتی کسی مدرسه اش را عوض کرده و یا این که در دانشگاه قبول شده و به سطوح عالی تحصیلی وارد می‌شود، ابتدا باید با رفتاری سنجیده و همراه با احتیاط عمل کرده و به سادگی با دیگران دوست نشود.
  • با دوستان صمیمی خود نیز حد اعتدال را رعایت کند. توجه داشته باشد که ممکن است دوست امروز، روزی دشمن انسان شود. به همین منظور ضمن رعایت حدود دوستی، بی حساب و بدون قید و شرط، اسرار و ناگفته‌های خود را به طور کامل در اختیار دوستانش قرار ندهد؛ همیشه چیزهایی را برای خودِ خودش نگهداری کند.
  • اخلاق دوستی را رعایت کرده و پیوسته حافظ حقوق دوستان خود در حضور و غیاب آنان باشد. دوست باید چون برادر حافظ منافع و حقوق دوست دیگر خود باشد.

نظم اساس یک زندگی موفق

شکى نیست که براى استفاده درست از اوقات زندگى و پیشرفت و موفقیت در تمامى عرصه ها، باید نظم را سرلوحه کار خویش قرار دهیم.

زمانی که تفکر نظم ‏گرا در انسان شکل بگیرد، می‌توان امیدوار بود که به جای پیگیری شتاب‏‎زده یک هدف، سعی می‌شود که با نظم و سازماندهی بر ارزش و بازدهی کارها افزوده و هدف را به شکل و راه منطقی دنبال نمايند. نظم و انضباط مثل بسياري از رفتارهاي ديگر، اکتسابي است و مهم‌ترين کانون آموختن آن خانواده است. وقتی که پدر و یا مادر که دو رکن اصلی خانواده هستند، دچار بی‌نظمی ناکارآیی در رفتار بشوند، خانواده دچار کم کارآیی می‌شود و در نتیجه باعث عدم رضایت فرزندان شده و گاه بدين ترتيب ناخواسته آنان را به جان هم دیگر می‌اندازد.

ویگوتسکی، روان شناس روس  می‌گوید: خود نظم دهی به کنترل فرد بر فرایند‏های شناختی اش (تفکر، حافظه و غیره) گفته می‌شود و هدف رشد این است که فرد از کنترل بیرونی خارج شده و از دیگر سازمان دهی به خود سامان دهی تغییر کند.

راه‏های ایجاد نظم در زندگی

•خود انسان

به عنوان نمونه، استفاده از یک راهنماى شایسته و خردمند که خود در زندگى به پیروزى دست یافته باشد، و دیگر به کار گرفتن عقل خلاق در زندگى است. به عبارتی، اگر انسان براى زندگى خود برنامه خاصى تنظیم کند، بدون تردید به هدفش خواهد رسید، به این معنا که ساعات شبانه روز خود را تقسیم نماید و براى تحصیل، کار و فعالیت، گردش و ورزش، دید و بازدید و دیگر امور خود برنامه ریزى دقیقى داشته باشد، که در این صورت قطعاً پیروز خواهد شد.

• والدین هوشمند

که باید کودکان را از همان آغاز کودکى با توجه به میزان توانایی‌ها و ضعف‏های آنها، به نظم و ترتیب وادار نمایند و به آنان بیاموزند که چه رفتاری پسندیده است و می‌توان آن را جانشین رفتار ناپسند کرد و هر چیزى را باید در جاى خود قرار داد. و به موقع هم باید این کار را انجام داد. به عنوان مثال والدین باید به کودکان خود یاد بدهند که پس از بازى با اسباب بازى هایشان، آن‌ها را در مکان خود بگذارند. هم چنین محل مناسبى را براى قرار دادن لباس، کیف و دفتر و کتاب آنان مشخص کنند تا پس از استفاده، آن‌ها را در جاى خود بگذارند. علاوه بر این باید ساعات بازى کردن و خواب و خوراک آنان را نیز معیّن نمایند تا به نظم و انضباط عادت کنند.

• دوستان منظم

انتخاب دوستان منظم و منضبط نیز باید مدنظر والدین باشد. اولیا و مربیان باید نوجوانان را یارى کنند تا دوستان خوب و منظم انتخاب نمایند، زیرا معمولاً نوجوانان از دوستانشان تأثیر مى پذیرند و نظم را در زندگى رعایت خواهند کرد. مطالعه سرگذشت بزرگانى که در سایه نظم و ترتیب، در زندگى به موفقیت چشمگیرى رسیده‏‎اند و هم چنین آشنایی با سرگذشت افرادى که به دلیل بى‎نظمى شکست خورده و زیان دیده‎‏اند، در گرایش نوجوانان به نظم بسیار مؤثر است.

نظم در کودکی

تربيت اوليه کودک و ايجاد نظم و ترتیب در او به روابط بين پدر و مادر با فرزند و به خصوص رابطه مادرفرزندي مربوط مي‌شود. بنابراین خانواده بی‌نظم نیز به تربیت فرزند بی‌نظمی می‌پردازد که هم برای خود مشکل ایجاد می‌کند و هم برای دیگران دردسرآفرین می‌باشد.

البته درباره تحقق نظم در دوره کودکی و نوجوانی رویکردهای مختلفی وجود دارد. نظم در دوره ابتدايي می‌تواند در مدارس و توسط مربيان ايجاد گردد، زيرا معلم و شاگرد به اين هماهنگي نياز دارند. مربي هوشمند مي‌تواند اساس واقعي نظم و زندگي را در کودک پايه ريزي نمايد و معلم ناآگاه قادر است با تحقير و بي‏احترامي، شاگرد خود را به پرخاشگري يا عقده حقارت مبتلا سازد. به همین جهت باید به مسأله روابط در دوران کودکی نیز توجه لازم بشود.

نظم در نوجوانی

اما در ارتباط با نوجوانی باید گفت که علت بی‌نظمی نوجوانی همان طور که گفتیم گاه می‌تواند رفتاری برای نشان دادن مخالفت و اعتراض خود به والدین باشد. که باید به والدین توصیه کرد که شلختگی و رفتار غیرمسئولانه نوجوانان نباید آنان را عصبانی کند، بلکه باید با بی‌نظمی نوجوان خود کنار بیایند و با همراهی با آنان بتوانند ایشان را به خوبی منظم و با انضباط نمایند.

مساعد کردن زمینه‌ها براى اجراى نظم، مانند اختصاص دادن اطاقى براى مطالعه در خانه و یا ثبت نام در کتابخانه هاى عمومى و هم چنین خویشتن‎دارى و پرهیز از ایجاد تنش و ناراحتى در محیط خانه از سوى والدین در تحقق نظم در آنان مؤثر می‌باشد.

ناخن جویدن کودکان

ناخن جویدن یکی از رایج‌ترین مشکلات کودکان دبستانی است و سن اوج آن حدود یازده‌سالگی است و در بین پسران بیش از دختران شایع است .

معمولاً کودکان در حال تنش و ناراحتی و فشار روانی به این عمل (ناخن جویدن) دست می‌زنند که منبع اصلی ناراحتی‌‏های آن‌ها نیز عمدتاً وضعیت و مشکلات خانواده و پس‌ از آن مدرسه است. اساساً بین ناخن جویدن و احساس ناراحتی و اضطراب رابطه معنی داری وجود دارد و در صورت بروز ناراحتی شدید، ناخن جویدن نیز شدت می‌یابد.
در برسی علل ناخن جویدن، عادت را نیز نباید از نظر دور داشت. برای حل این مشکل حتماً باید علت اصلی وجود اضطراب و ناراحتی کودک را که منجر به ناخن جویدن است شناسایی کرد و منشأ و مبدأ مشکل را از بین برد؛ چراکه صرف توجه به ناخن جویدن و بی‌توجهی به علل آن، نه‌تنها مشکل را حل نمی‌کند بلکه مشکل را تشدید می‌کند و درصورتی‌که والدین یا مربیان قادر به رفع مشکل نباشند می‌باید از مشاوران کارآمد و باتجربه کمک گرفت.

عوامل فشار روحی و روانی که باعث ناخن جویدن کودکان میشود

• درگیری پدر و مادر

یکی از مهم‌ترین عوامل فشار روانی کودکان، اختلاف والدین است که این اختلافات ممکن است به‌صورت مجادله لفظی و یا خدای‌نکرده به‌صورت درگیری فیزیکی باشد پس اگر می‌خواهیم مشکل کودک را حل کنیم باید به این اختلافات پایان دهیم.

• حسادت به برادر یا خواهر کوچک‌تر

تولد برادر یا خواهر کوچک‌تر، زمانی که کودک آمادگی لازم را قبل تولد او پیدا نکرده به همراه رفتار‏های نسنجیده والدین و نزدیکان،  عامل مهم در ایجاد فشار روحی و روانی برای کودک است که این مشکل با توجه بیشتر والدین و نزدیکان به او و ابراز محبت و احترام بیشتر به کودک و بی‌توجهی به نوزاد تازه متولدشده (به صورتی که در حد ضرورت و در حد نیاز به آن نوزاد توجه شود ) در حضور کودک تا حد زیادی مرتفع خواهد شد.

• نگرانی ناشی از عدم مشارکت

 وقتی کودک، گروه همسالان را در حال بازی یا فعالیت گروهی می‌بیند و به جهت کم‌رویی یا عدم آشنایی با آنان، در آن فعالیت‌ها مشارکت نمی‌کند، ناخن می‌جود. شما می‌توانید زمینه‌‏های این مشارکت را با آشنا کردن کودکان باهم فراهم‌سازید و این مشکل را مرتفع نمایید.

• ترس از سرزنش و تنبیه

عامل دیگر در ایجاد فشار روانی کودکان تهدید دائم به تنبیه و سرزنش کودک است که آرامش او را برهم می‌زند؛ لازم است مجدداً این نکته را یادآور شویم که تنبیه و سرزنش از نظر تعالیم دینی و روانشناسی اصلاً قابل تائید نیست و همیشه تنبیه و سرزنش مکرر اثر تخریبی داشته، تنبیه ازنظر متخصصان تعلیم و تربیت زمانی توصیه می‌شود که تشویق و عوامل تربیتی دیگر مؤثر واقع نشود در این صورت می‌توان از عوامل تنبیهی استفاده کرد آن‌هم به میزان لازم و در حد تعادل نه اینکه در حد افراط‌ و تفریط.

• تماشای فیلم‏‎های ترسناک

تماشای فیلم‏‎های ترسناک عامل دیگر برای ایجاد فشار‏های روحی و روانی در کودکان است که توصیه می‌شود کودکان را از دیدن فیلم‎‏های ترسناک و عاطفی منع کنید تا آرامش روانی آن‌ها به هم نخورد.

نوجوانان بیشتر در معرض خطر هستند

تحقیقات پژوهشگران و گزارش‎های تحقیقی نشان می‌دهد که انواع جرم‌ها، فساد، اعتیاد در بین جوانان و نوجوانان زیادتر از دیگر اقشار سنی است .

اکنون در پاره‌ای از جوامع به‌ظاهر پیشرفته، ناهنجاری های جوانان و نوجوانان به‌صورت یک مشکل عظیم اجتماعی درآمده است. با پذیرش بی‌بندوباری در هر زمینه‌ای، این‌گونه جوامع درخطر هراس اجتماعی قرارگرفته‌اند.

در نوجوانان نیز همچون کودکان شایع‌ترین مشکلات و نابهنجاری‌ها عبارت‌اند از دروغ‌گویی، دزدی، پرخاشگری، ترس و نگرانی، تقلب، کم‌رویی و گوشه‌گیری، تیک عصبی، ناخن جویدن، لکنت زبان و غیره. قابل‌ذکر است علاوه بر موارد ذکرشده، باید فرار از منزل یا مدرسه، اعتیاد، خودکشی، افسردگی را نیز اضافه کنیم.

ناهنجاری های رفتاری  غالباً نتیجۀ علت یا عللی است که باعث به وجود آمدن رفتارهای نابهنجار در فرد می‌شود و تا زمانی که علت مشکل را شناسایی نکنیم، هرگز نمی‌توانیم مشکل را حل نماییم؛

علت ناهنجاری های رفتاری در نوجوانان

علل و عوامل بزهکاری و ناهنجاری‎های رفتاری مثل اعتیاد ، فرار از خانه و مدرسه ، دزدی ، خودکشی و … در نوجوان و جوانی را می‌توان به علل زیر دسته بندی کرد :

الف ) علل و عوامل طبیعی مثل زلزله ، سیل و طوفان که باعث بی‌خانمانی و بی‌سامانی نوجوان شده است .

ب ) علل و عوامل خانوادگی مثل خشونت ، طلاق ، تبعیض بین فرزندان ، بی‌سوادی والدین .

ج ) علل و عوامل فرهنگی که شامل تفاوتهای فرهنگی و اعتقادی ، نظام ارزشی و روش تربیتی مختلف، نگرشها و تلقیات مختلف از زندگی .

د ) علل و عوامل اقتصادی  که شامل تنگدستی و فقر اقتصادی ناشی از بهره‌کشی، تبعیض ، بیکاری ، مهاجرت و آوارگی و یا در مقابل رفاه اقتصادی .

ه ) علل و عوامل اجتماعی که شامل بی عدالتی ها ، نابرابریهای اجتماعی ، شکاف طبقاتی و تبعیضات ناروای سیاسی و اجتماعی می‌شود .

بی برنامه بودن مهم ترین عامل ناهنجاری

یکی دیگر از مهم‌ترین عواملی که زمینه‌ساز انحرافات و کج‌روی‌های نوجوانان می‌شود اوقات فراغت وسیع و بی‌برنامه بودن آن‌هاست.

دنیس گیبور، یکی از محققانی که درزمینۀ اوقات فراغت دانش‌آموزان و نوجوانان مطالعات زیادی را انجام داده است می‌گوید : “انسان آن‌قدر که با سختی‌ها و مشکلات می‌تواند کنار بیاید و شرایط را بپذیرد، قادر نیست با اوقات فراغت وسیع و بی‌برنامه مواجه شود.”

 اوقات فراغت، فرصتی به نوجوان می‌دهد تا انرژی‌هایش را آزاد کند و به خلاقیت و خود شکوفایی نائل شود ولیکن درصورتی‌که این فرصت‌ها به هرز رود و نتواند  نوجوان را به مشغولیت برانگیزد، زمینه‌ساز انحرافات و کج‌روی‌های او خواهد بود.

با توجه به اینکه جامعه ما جوان است پس برای جلوگیری از بزهکاری نوجوانان و جوانان لازم است به راهکارهای زیر توجه کرد

پیش‎گیری و رفع ناهنجاری در نوجوانان

سعی کنید تا با نوجوانان به گفتگو بنشینید و فاصله خود را با نوجوانان کمتر کنید و روابط قوی‌تری از نظر عاطفی و روحی با فرزندانتان به وجود بیاورید؛ زیرا هرچه‎قدر روابط آن‌ها با شما صمیمی‌تر باشد، به علت آرامش و امنیت روانی که دارند کمتر در معرض انجام این ناهنجاری‌ها قرار می‎گیرند.

کاهش یافتن نظارت اخلاقی، قدرت مذهبی و وجدان انسانی در نوجوانان عاملی است که باعث می‌شود دفاع اخلاقی نوجوانان در برابر انحرافات به حداقل رسیده و موجب گرایش‎های انحرافی و ناهنجاری در آن‌ها شود، پس هراندازه که نوجوانان پایبند گرایش‎های اخلاقی و مذهبی باشند، کمتر به این‌گونه گرایش‌ها پاسخ می‌دهند .

والدین و مربیان باید سعی کنند  به‌منظور آنکه نوجوانان در رویارویی با فراز و نشیب‌ها تعادل خود را از دست نداده و منفعل نشوند، تحلیل‎هایی را به نوجوانان ارائه دهند تا با تکیه‌ بر آن‌ها بتوانند نسبت به مسائل و اتفاقاتی که در اطرافشان به وقوع می‌پیوندد، موضع صحیحی را اتخاذ نمایند و بر آن‌ها احاطه یابند.

فقر و قدرت اقتصادی پایین، کم شدن قدرت خرید و تورم فزاینده، باعث بروز شکاف‌‎های اقتصادی بین طبقه محروم و طبقه مرفه می‎شود، که اینها نیز عواملی هستند که باعث نگرانی و بیم نوجوانان شده و در صورت ضعیف بودن باور‎های دینی و مذهبی و اخلاقی نوجوان، او را به‌سوی انحرافات و بحران‎های اخلاقی سوق می‌دهند.

باید توجه داشت که تجمل‌گرایی و لوکس گرایی و عدم قدرت خرید کافی نیز در بسیاری از موارد عامل دزدی، سرقت مسلحانه و جرائم دیگر است که این عامل خود نیز می‌تواند بستر مساعدی برای ارتکاب جرائم و بزهکاری نوجوانان باشد.

در شرایطی که کودک و نوجوان در اثر شکست‌‎های پی‌درپی، خود را کاملاً بیچاره و بدبخت و تنها احساس می‌کند، باید با ابراز  همدردی به یاری او برخاست و مانع از متلاشی شدن شخصیت او و رسیدن به مرحله نومیدی کامل ‌گردید، پس لازم است همیشه یار و یاور فرزند خود باشید. وقتی نگرانی، ناراحتی و اضطراب را در نوجوانان مشاهده کردید، در آغاز با او همدردی کنید و به‌تدریج جویای علت اضطرابش شوید .

-باید توجه داشته باشید که فشارهای روانی در دوران نوجوانی ممکن است عاملی باشد که جلوه آن را در ناخن جویدن ، رفتار عصبی ، حالت بی اعتمادی و احساس ناکامی در نوجوان مشاهده نمائید .

برای از بین بردن یاس در نوجوانان  باید به تقویت زمینه اعتقاد ایمانی نوجوانان بپردازید و به او  درس واقع بینی ، صبر و مقاومت بدهید و او را به پائین آوردن انتظاراتش تشویق نمائید و آیات الهی را به او نشان دهید.

-نوجوان و جوان را از جایگاه رفیع  و ارزشمندی که نزد خدا دارند مطلع کنید چرا که در ترغیب و تشویق آنان نسبت به مسائل اخلاقی و مذهبی نقش تعیین کننده ای دارد .

با پاداش در رفتار مطلوب و پاداش ندادن در برابر رفتار نامطلوب احساس امنیت بیشتری به نوجوانان بدهید .

تربیت جنسی کودکان

تربیت جنسی کودکان یکی از مهم‌ترین و حساس‌ترین مسائل در حوزه‌های تربیت است زیرا نقش بسیار سرنوشت سازی در زندگی هر انسان دارد؛ به‌ویژه در عصری زندگی می‎کنیم که کودکان و نوجوانان به‌سادگی به هر چیز که بخواهند از طریق اینترنت دسترسی دارند.

ما همیشه در مدرسه و جامعه همراه فرزندانمان نیستیم پس لازم است که با تربیت صحیح آن‌ها را یاری کنیم تا بهترین تصمیم را بگیرند.
در رابطه با تربیت جنسی در سنین دبستان  چند خطر احتمالی وجود دارد که والدین و مربیان باید نسبت به آن‌ها هوشیار و مراقب باشند؛ چراکه دورۀ دبستان دوره‌ای بسیار حساس و مهم است زیرا شخصیت فرد در آن دوران شکل می‌گیرد و پایه و اساس عادات و اخلاق آینده است. به‌منظور کمک به تربیت جنسی کودکان و آسان‌تر کردن این مسیر برای والدین، به‌طور مختصر چند مورد از نکات مهم دراین‌باره را مرور می‎کنیم .

نکاتی مهم در تربیت جنسی کودکان

اول ‌از همه آنکه روابط والدین با فرزندان باید  به شکلی باشد که فرزند جرأت کند تا اگر مسئله‌ای برایش پیش آمد مسائل خود را با پدر و مادر در میان بگذارد و سؤالات خود را بپرسد؛ پس سعی کنید با آرامش و مهربانی به سؤالات کودکانتان پاسخ دهید . بسیار مهم است که معلمان و والدین در برابر سؤالات کودکان رفتاری آرام با امنیت برای کودک داشته باشند، داد و فریاد و پاسخ تند نداده و آن ها را دعوا نکنند . بهتر است با زبان ساده و آرامش به سوالاتشان پاسخ داده شود.

در تربیت جنسی کودکان بسیار خوب است که همیشه آرامش  و حس امنیت  فرزندانتان را در اولویت قرار دهید زیرا یکی از مهم‌ترین عواملی که باعث بوجود آمدن انحرافات جنسی به‌ویژه خود ارضایی می‌شود، اضطراب و احساس ناامنی است، این احساس ناامنی باعث بی‌خوابی و یا بدخوابی کودک شده و باعث می‌شود هنگامی‌که به اتاق‌خواب ‎می‎رود در بستر بیدار بماند یا بیدار بشود و این زمینه‌ای برای پرداختن کودک به خود در بستر می‌شود و این بدخوابی و بی‌خوابی خود می‌تواند زمینه‌ساز مشکل انحراف باشد.

یکی دیگر از مسائل مهم در تربیت جنسی کودکان دقت و مراقبت والدین و مربیان در مورد دوست و هم‌نشین فرزندان و کودکانشان است چراکه دوستان و معاشران می‌توانند برای فرزند شما عزت‌آفرین یا نکبت آفرین باشند و آن‎ها را به راه‌هایی بکشانند که کودک را از مسیری که شما والدین عزیز برایش زحمت‌کشیده‌اید منحرف کند.

خطر بعدی که ممکن است در تربیت جنسی کودکان، بچه‌ها را در این مرحله سنی تهدید کند و والدین باید بسیار مراقب این موضوع باشند، بازی‌های انحرافی و تحریک‌کننده است که بعدها می‌تواند پایۀ رفتاری غلطی برای آن‌ها باشد مثل در کنار هم خوابیدن، ادای روابط زناشویی را درآوردن (که معمولاً آن را از جایی دیده و یا شنیده‌اند) و یا بازی‌هایی در مدرسه که باعث تماس بدنی بچه‌ها شده و ممکن است زمینۀ انحراف بعدی آن‌ها را فراهم سازد. به همین خاطر از معلمان و والدین عزیز تقاضا می‎شود مراقب بازی‌های کودکان چه در مدرسه و چه در خانه و مهمانی باشند.

دوستی و همبازی شدن دانش‌آموز دبستانی با دانش‌آموز بزرگ‌تر مثلاً دبیرستانی کاری معقولانه و پسندیده نیست مگر آنکه رفتار و بازی‌هایشان در دید مربیان یا والدین آن‌ها باشد.

یکی از نکات بسیار مهم در تربیت جنسی کودکان این است که باید به کودک آموزش داده شود که در موقع خلوت پدر و مادر در اتاق با کسب اجازۀ آن‌ها وارد اتاق شوند. همین‌طور از آنجایی که والدین مهم‌ترین الگوی رفتاری کودک‌اند و بخش مهمی از آموخته‌ها و حالات و مواضع کودک از آن‌هاست لذا والدین باید به جهت رشد و سلامت رفتاری کودکان خود از پوشش و آرایش مناسب در محیط خانه استفاده کنند .

خطرات و آسیب‎ های جنسی کودکان

با توجه به شرایط جسمی و فیزیکی بچه‌ها در سنین دبستان، این عزیزان ممکن است در معرض سوءاستفاده‌های جنسی از سوی بعضی از منحرفان و گرسنگان شهوت قرار گیرند، لذا باید روابط آمد و شد فرزندان در خانه، مدرسه، اجتماع و ارتباطات آن‌ها با افراد بزرگ‌تر به‌ویژه در بازی‌ها، زیر نظر گرفته شود تا خدای ‌نکرده مورد سوءاستفادۀ جنسی قرار نگیرند. قابل‌ذکر است کودکانی که در این سن مورد سوء استفاده جنسی قرارگرفته‌اند، بعد‌ها خود عامل به انحراف کشیدن دیگران شده‌اند و برخی از آنان از حالت سادیسم (آزردن دیگران و احساس لذت از آن) و مازوخیسم (آزاردهی خود) سر درآورده‌اند.

باید توجه داشت که برای پذیرش تربیت و سازندگی، دورۀ کودکی همچون نهالی کوچک است که به‌راحتی قابل تربیت و اصلاح است و اگر دچار انحرافی شود به‌راحتی نهال کوچک اصلاح می‌شود ولی اگر آن نهال به درخت تناوری تبدیل شود اصلاح آن کار بسیار مشکل و طاقت‌فرسایی است…

کودکان ما ثمره و امید زندگی ما هستند، با مطالعه و کسب اطلاعات آن‌ها را با بهترین شیوه و روش تربیت و تعلیم دهیم .

امروزه تکنولوژی و رسانه‌های گوناگون خصوصاً تلفن همراه، در زندگی همۀ ما وارد شده و گوشه‌ای از وقت ما را به خود اختصاص می‎‏دهند . اما این موضوع در نوجوانان و به‌خصوص در پسرها، گاهی تبدیل به یک معضل می‎شود . به‌خصوص اینکه پسران به علت علاقۀ زیاد به بازی‌های کامپیوتری، وقت زیادی از روز خود را در برابر صفحه‌های نمایشی می‏‏‎گذرانند، یا سرگرم بازی‎های یارانه‎ای هستند و یا سرشان در گوشی موبایل است و همین باعث می‏‎شود تا در سایر بخش‌های زندگی خود دچار مشکلاتی شوند . یافته‎های حاصل از پژوهش‌های مبتنی بر مغز نشان داده است زمانی که پسربچه‌ها به تلویزیون، صفحه‌نمایش رایانه، تبلت و گوشی تلفن همراه و یا دیگر ابزار الکترونیکی خیره می‎شوند، درواقع از بازی‎های فعالانه بی‏‎نصیب می‎مانند و هرگز از دستان خود برای ساختن و بازی کردن استفاده نمی‎کنند. ازاین‌رو رشد طبیعی مغزشان تحت تأثیرات منفی قرار می‎گیرد. با توجه به رشد مغز در چنین شرایطی، مدارهای موجود در مراکز حافظه و بخش‎های مربوط به فکر کردن در مغز که باید به‌طور معمول روند تکامل و رشد خود را طی کنند، عموماً به‏ طور کامل توسعه نمی‎یابند. این درحالی است که بازی کردن‎ فعال و واقعی، ساختن، یا ایجاد کردن، جزء فعالیت‌های هدفمند تلقی می‎شوند.

نحوه رفتار با پسران نوجوان و چالش‏ های استفاده از گوشی تلفن همراه و بازی های رایانه ای

زمانی که پسرتان بزرگ می­‎شود، به‏‎طور طبیعی تمایل بیشتری به بازی های رایانه ای و بازی با تلفن همراه نشان می‏‎دهد  و این نیز تبدیل به واکنش افراطی از سوی برخی خانواده‎هایی شده که فرزندان خود را به‌شدت از تماشای تلویزیون و استفاده از این ابزار و دنیای مجازی منع می‏‎کنند. به‏ خصوص زمانی که سخن از گزینه­‎های آموزشی در تلویزیون، رایانه و اینترنت پیش می­ آید؛ اما باید به خاطر داشته باشید که دو سوم کودکان پیش‌ دبستانی و در سنین مهدکودک، حدود دو ساعت و یا بیشتر از زمان خود را جلوی تلویزیون و یا رایانه سپری می­‏‎کنند و اگر پسر شما جزئی از این گروه باشد، احتمالاً سه برابر بیشتر نسبت به موارد فوق، زمان خود را صرف نشستن پای این وسایل (هم‌زمان با نگاه کردن و مطالعه کتاب­‏‎هایی که تنها جلوی رویش باز هستند)، خواهد کرد!

زمان­‎هایی که به بازی کردن در فضای بیرون از خانه، همراه خانواده بودن و یا مطالعه سپری ­شوند، به‌مراتب (به‌منظور تکامل طبیعی مغز) نسبت به زمان­‎هایی که صرف بازی های یارانه ای و یا بازی با گوشی تلفن همراه می‌شوند، بهتر و مهم‌تر هستند.

حتی آموزش نحوۀ استفاده از رایانه نیز در این سنین چندان ضروری نیست. پژوهش­‎های انجام‌شده در این راستا حاکی از این است که پسرانی که در سن دوازده‌ سالگی شروع به یادگیری مهارت­‎های رایانه‏‎ا‎ی می­‎کنند، در عرض دو ماه به‌اندازۀ همان پسری که در سه یا چهارسالگی نحوۀ استفاده از فناوری رایانه را شروع کرده، این مهارت‎ها را می­ آموزد.

عوارض استفاده از گوشی تلفن همراه و بازی های رایانه ای بر رشد و بلوغ پسران

زمانی که پسر شما در آستانۀ سن بلوغ قرار می‎گیرد و به بلوغ جنسی نزدیک‌تر می­‎شود و زمانی که هورمون­‎های وی شروع به برانگیختنش (حدود ده‌سالگی) می­‎کنند، او ممکن است به‌راحتی از فعالیت­‎هایی نظیر خواندن، انجام تکالیف و دیگر فعالیت­‎های هدفمند خودداری ورزد و به‌سوی بازی‏‎های ویدئویی خشن و رقابتی روی آورد. ممکن است  این مسئله از منظر ما طبیعی باشد که پسران نوجوان و حتی مردان بزرگ‌سال به چنین سرگرمی­‎هایی تمایل فراوان داشته باشند. در حقیقت، هر نوع فعالیت رقابتی، شکاری و یا فضائی، مانند بازی‏‎های رایانه ای برای بسیاری از پسران طبیعی است؛ همان‌طور که به ورزش‏‎ها و  بازی‏‎های هیجان‎انگیز و بعدها در نوجوانی تمایل به رانندگی با سرعت زیاد و دیگر رفتارهای خطرناک و ریسک‏‎پذیر بسیار دارند.

اما خاطرنشان کردن این موضوع نیز مهم است که استفادۀ بیش‌ ازحد از ابزار الکترونیکی و سپری کردن زمان­‎های متمادی جلوی تلویزیون و رایانه، حس نادرستی را از هدف در پسران نوجوان ایجاد می­‎کند و این مسئله درواقع تکامل بلندمدت هدف را از مسیر واقعی خود منحرف می‏‎سازد.

می‏‏‏‎خواهید بدانید بازی های رایانه ای با مغز کودکان چه می‎کند؟!

زمانی که پسری در مسابقه یا بازی «برنده» می­‎شود – و به مرحله­‎ای بالاتر در بازی صعود می­‎کند، مرکز پاداش مغزی وی پیام لحظه­‎ای و آنی را از موفقیت در مغزش ثبت می­‎کند. او احساسی شبیه به این دارد که گویی کاری را تا انتهای آن با موفقیت به اتمام رسانده است. ازاین‌رو با ادامه بازی خواستار تجربه بیشتر و بیشتر همان حسِ پیام لحظه­‎ای در مغز خود خواهد بود. مغز او همواره به بیان این جمله استمرار می‎ورزد که: «من امروز هم از پس انجام کارم به‏ طور کامل برآمدم». در اصل مرکز پاداش درونی مغز، از حس طولانی‌مدت انگیزه، هدف و احساسات توأم با حس موفقیت لبریز خواهد شد؛ اما به‏ طور هم‌زمان او در دنیای واقعی کارهای ­­اندکی را با موفقیت به اتمام می­‎رساند. او موفق به پرورش نقاط قوت انگیزشی خود در دنیای واقعی و در میان خانواده، مدرسه، همسایگان، کار و زندگی و… نشده است. تکالیفش را انجام نمی­‎دهد، ورزش نمی­‎کند و نحوۀ پرسیدن سؤالات مهم و عمیق برای زندگی را نمی‎آموزد. او فقط از زندگی خود لذت می­‎برد و در طی روز حسِ آنیِ خوشایندِ مغز را از مرکز پاداش دریافت می­‎کند و این حس را متأسفانه از فعالیت­‎هایی دریافت می­‎کند که منتهی به هیچ هدفی جز همکاری چشم و دست و لذت حاصل از رقابتی مجازی نخواهد شد .

برای فرزندتان قوانین و محدویت استفاده از گوشی تلفن همراه و بازی های رایانه ای قرار دهید

هیچ کس جز شما توانایی مدیریت سیستم خانوادگی‏‎تان را ندارد . پسر شما ممکن است که ساعات زیادی را صرف بازی‏ های رایانه ای و موبایلی کند، اما نهایتاً مرد جوانی هدایت‌شده، باانگیزه و پُر از اهداف مهم در زندگی از آب درآید! لذا اگر شما در رابطه با اتخاذ تصمیم جهت تعیین زمان استفاده از ابزار الکترونیکی، رایانه و تلفن همراه و فضای مجازی در زندگی هدف پسرتان سؤالاتی دارید، ده نکته که می‏‎تواند تا حدودی کمک‌کننده باشند در کتاب هدف پسران ذکرشده است و در این مجال به چند مورد آن می‌پردازیم.

اگر استفاده از گوشی تلفن همراه و یا بازی های رایانه ای  برای پسرتان مهم‌تر از فعالیت­‎های زیر است، شاید دیگر وقت آن رسیده باشد که قوانینی در خانه و خانواده راجع به اولویت‏‎بندی و اهمیتِ این اقدامات وضع کنید:

 

  •  زمانی که باید با مادر سپری شود: گذراندن زمانی از روز با مادر برای یادگیری مهارت‏‎ها و دانش‏‎های از طریق او، برای پسران بسیار لازم و ضروری است.

  • زمانی که باید با پدر سپری شود: زمانی که پسر خانواده باید با پدر سپری کند و از تجربیات و مهارت­‎های وی بیاموزد.

  •  زمان مطالعه : مطالعه بیش از هر فعالیتی، نظیر استفاده از موبایل، رایانه و فضای مجازی، برای مغز، قلب، جان و روح پسرتان مفید است. اگر پسر شما در طی روز مطالعه نمی­‎کند، قطعاً از تماشای تلویزیون، بازی‏های رایانه‌ ای و فضای مجازی هم چیزی عایدش نمی­‎گردد. این قانون ممکن است کمی سرسختانه تلقی گردد، اما قطعاً مزایای سودمندی به همراه خواهد داشت. به خاطر داشته باشید زمان مطالعه می‏‎تواند در زمان‏‎های فراغت و استراحت وی تعیین شود. پسران ممکن است در طی روز بیش‌ازحد هیجان‌زده یا مضطرب باشند، اما به‌شدت زمانی را برای آرامش روانی احتیاج دارند.

  •  زمان بازی و ورزش: معمولاً پسر شما ورزشکار نیست؛ ولی او باید ارزش فعالیت‌های بدنی و ورزش را به‌خوبی درک کند و آن را به تنها نشستن روبروی رایانه و بازی‌های کامپیوتری ترجیح دهد. ساختار بدن انسان نیازمند حرکت و فعالیت داشتن است، نه‌ نشستن درجایی ثابت و بی تحرکی!
    انگیزه‌هایی خارج از فضای بازی‌های رایانه‌ای و مجازی را برای پسرانتان به وجود بیاورید تا یک قهرمان در دنیای واقعی را پرورش دهید.

  • زمان  انجام تکالیف مدرسه: این کار باید حتماً قبل از زمان اختصاص داده‌شده به استفاده از گوشی تلفن همراه و یا بازی های رایانه ای باشد؛ زیرا وقتی‏ پسرتان در طی روز بی‎حوصله شده است، این عمل نوعی حس رسیدن به هدف (انجام کامل تکالیف مدرسه جهت رسیدن به زمان بازی رایانه ای و یا استفاده از تلفن همراه) را در او ایجاد می­‎کند. اگر پسر شما با این مسئله دچار مشکل است، ابتدا از اینکه او تکالیف خود را تکمیل نموده باشد، اطمینان حاصل کنید.

  • زمان خواب و استراحت: بسیاری از ناهنجاری­‎های رفتاری که پسران با آن دست‌وپنجه نرم می­‎کنند، مربوط به کمبود خواب و استراحت آن‌هاست. اگر پسر شما به‌اندازۀ کافی نمی‏‎خوابد، یکی از بهترین روش­‎های درمان وی برای خلاصی از عادت‏‎های بد، از او فاصله گرفته است!

  • زمان انجام وظایف مربوط به خانه: برای پسران جوان‌تر این کار می‏‎تواند در قالب محول کردن وظایف مرتبط باکارهای خانه و کمک به والدین در این امور صورت پذیرد؛ اما برای پسران بزرگ‌تر بهتر است کار کردن با کسب درآمدی هرچند اندک همراه باشد.

  • زمان عبادت و انجام امور معنوی و آرامش روح: زمانی که فرزندان خصوصا پسران باید در فضاهای معنوی و محیط­‎های آرام  سپری کنند که در ذهن ایشان سؤالات درونی راجع به ایمان، درون‏‎نگری و خوداندیشی شکل گیرند.

چنانچه شما در حال کمک به پسرتان در رابطه با جای دادن موارد فوق در برنامه زندگی روزمره‌اش و استفادۀ وی از رایانه و یا تلفن همراه هستید، مدت‌زمانی که او با این ابزارها و در فضای مجازی سپری می­‎کند، به‌طورکلی نشان‏ دهنده میزان سلامت روانی وی است.

با استفاده از روش‎های فوق ، او دیگر در آینده زمان کافی برای گذراندن روزانه سه ساعت از وقت خود برای استفاده از گوشی تلفن همراه و یا بازی های رایانه ای نخواهد داشت؛ ولی قطعاً زمان کافی برای تبدیل‌شدن به مرد جوانی در جستجوی قهرمان حقیقی وجود خویش را خواهد داشت. او همچنان می‏‎تواند بخشی از ماجراجویی خود را در رسیدن به قهرمانی با رسانه­‎ای سودمند، به انجام رساند، اما با رعایت ساعتی مشخص، متعادل و به دور از افراط!

 

پرورش استعدادهای پسران

پرورش استعدادهای ذهنی پسران

قوی بودن یکی از نشانه‌های کلیدی هر فرد موفق است. آن‌ها سرشان را بالا نگه می‌دارند و در حل مشکلات با راه‌حل‌های منطقی شجاعانه عمل می‏کنند. آن‌ها از چالشی عقب‌نشینی نمی‌کنند و می‌دانند چطور برای خودشان و دیگران تلاش کنند. این به این معنا نیست که یک فرد موفق شکست نمی‏خورد بلکه این به این معنی است که آن‌ها دوباره بلند می‌شوند و هرگز تسلیم نمی‌شوند و می‌دانند که این سختی‌ها نیز از بین خواهند رفت. آن‌ها هرگز نیاز به همدردی اطرافیان ندارند و به‌جای آن به راه خود ادامه می‌دهند و به خود می‌بالند.

بلوغ فکری پسران

دختران به‌طور متوسط  زودتر از پسران به بلوغ می‌رسند، به همین دلیل در تاریخ زندگی بشر همواره این انتظار بوده که پسران به‌محض برخورداری از توان کاری هرچه سریع‌تر حرفه‌ای را برگزینند تا زودتر به بلوغ حرفه‌ای و فکری دست یابند. چرا که پسران با ورود به دنیای کار و فعالیت به بلوغ و تکامل حقیقی خود خواهند رسید.

یک پسربچه هر آنچه از خانواده و سرپرستان نزدیکش راجع به آنچه که باید باشد می‏آموزد، فوراً در قالب داستان‌ها، بازی‌ها و رؤیاهایش مورد آزمایش قرار گرفته و به ناخودآگاه وی اضافه می‌گردد. زمانی که پسربچه‌ها به تلویزیون، صفحه‌نمایش رایانه، تبلت و گوشی همراه و یا دیگر ابزار الکترونیکی خیره می‌شوند، درواقع از بازی کردن‏های فعال بی‌نصیب می‌مانند و هرگز از دستان خود  برای ساختن و بازی کردن استفاده نمی‌کنند. ازاین‌رو رشد طبیعی مغزشان تحت تأثیرات منفی قرار می‌گیرد.

پسرم، تو قهرمان من هستی

بارها این جمله را از زبان مادران و پدران بسیاری راجع به پسران خویش شنیده‌ایم. به نظر می‌رسد حتی جملات اندکی ازاین‌دست، قلب هر پسری را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

وقتی از واژهٔ «قهرمانانه» صحبت می‌شود، در حقیقت به دنبال این هستیم که همه پسران و مردان، قهرمانانه رفتار و عمل کنند، یا در آینده از این موهبت برخوردار شوند.

  • محترم
  • مبتکر
  • مسئولیت‌پذیر
  • اصیل
  • صمیمی
  • خلاق

هر یک از این واژگان را می‌توان در درون پسران جوان، نوعی استعداد و قابلیت نوظهور تلقی نمود که به‌طور ایدئال برای نوجوانانی که به‌سوی یافتن هدفی هدایت می‌شوند، روزبه‌روز و با کمک دیگران نیرومندتر می‌گردند و همۀ این خصایص باید در تمام پسرانی که هدف را در زندگی جستجو می‌کنند به‌خوبی و کامل توسعه یابند.

– محترم، پسری با برخورداری از اصول اخلاقی است که به مردی باوجدان و وظیفه‌شناس تکامل‌ یافته است.
– مبتکر، پسری کاری و سخت‌کوش است که تبدیل به مردی شده که به‌دقت کارهای خود را به انجام می‌رساند.
– مسئولیت‌پذیر، پسری است که به نیازهای دیگران اهمیت می‌دهد و به‌صورت مردی خدمت رسان رشد یافته است.
– اصیل، پسر یا مردی تابع اصول اخلاقی، محافظ و مراقبت‌کننده است که باوجود برخورداری از تمام خصوصیات فوق، زمانی که به سن بزرگ‌سالی پا می‌گذارد، خود را گم یا کاملاً دربند و اسیر دیگران نکند؛ اما در عوض موهبت‌های منحصربه‌فرد خویش را در طول زندگی بروز دهد.

– صمیمی، پسری است که نحوهٔ عشق ورزیدن و دوست داشتن را بیاموزد و سپس در سن بزرگ‌سالی تبدیل به مردی شود که قادر به عشق ورزیدن به دیگران، به‌عنوان شریکی برابر باشد.

– خلاق، پسری است که رؤیاپردازی می‌کند و هر روز به‌عنوان یک مرد، رؤیاهای سالم خود را در تمام‌ مسیر دستیابی به آفریدن و عشق ورزیدن به نسل آینده، دنبال می‌کند.

حس اقتدار یا همان قهرمان بودن نشانهٔ مهمی از بلوغ و متمدن  شدن در وجود همهٔ مردان است.

ارتباط موثر بین معلم و دانش آموز

روشهای ایجاد رابطه‏‎ای موثر با دانش آموزان

هیچ معلّمی دوست ندارد به دلیل بد رفتاری با دانش‌آموزان متهم گردد و مورد سرزنش قرار گیرد، امّا این حقیقتی است که همۀ معلّمان در برخورداری از رفتار نامناسب با دانش‌آموزان، با آن رو به رو خواهند شد. به منظور جلوگیری از نسبت دادن چنین اتهامی به شما و تبدیل شدن به معلّم و مربی با کفایت، اجازه بدهید ویژگی‌های ارتباط موثر بین شما با دانش‌آموزانتان را مطرح نمایند.

ارتباط نامناسب معلّم با دانش آموزان

  • معلم نقش والدین دانش‌آموز را به خود می‌گیرد.
  • به راحتی، اطلاعات شخصی خود را به طور کامل در اختیار دانش‌آموزان قرار می‌دهد.
  • با برخی از دانش‌آموزان، رفتار خصومت آمیز پیش می‌گیرد.
  • با برخی از دانش‌آموزان خلوت می‌کند.
  • عدم رشد و بلوغ فکری و نابالغی و بی‌تجربگی دانش‌آموزان را نادیده می‌گیرد.
  • با دانش‌آموزان، ارتباط اجتماعی[1] برقرار می‌کند.
  • به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد تا به حریم خصوصی وی وارد شوند.

سعی دارد، همانند دوستان دانش‌آموزان، با آن‌ها رفتار کند و با آن‌ها ارتباط دوستانه بر قرار کند.

1- منظور رابطه اجتماعی افراطی و بیش از حد معمول است و نه اصل ارتباط اجتماعی(مترجمان).

ارتباط مناسب تعاملی بین دانش آموزان و معلم:

  • خود را به عنوان یک دوست بالغ و بزرگسال که دغدغۀ اصلی او بزرگترین علایق دانش‌آموزان است، در نظر می‌گیرد.
  • دانش‌آموزان را به منظور اتخاذ تصمیمات درست، راهنمایی می‌کند.
  • از بچه‌ها و دانش‌آموزان در برابر هرگونه آسیب و صدمه‌ای محافظت و مراقبت می‌کند.
  • با شرایط رفتاری، تحصیلی و اجتماعی دانش‌آموزان، کاملاً آشنایی دارد.
  • به دانش‌آموزان در ارتقای جهت بینی و شناخت دنیای پیرامون خویش کمک می‌کند.
  • فرصت‌هایی را برای دانش‌آموزان به منظور دستیابی به اهداف مورد نظر آن‌ها، فراهم می‌کند.
  • علاقه و مهربانی خود را به دانش‌آموزان ابراز می‌کند.
  • حامی دانش‌آموزان است.
  • دانش‌آموزان را متوجه نقاط قوّتشان می‌کند و به آن‌ها در تقویت نقاط ضعف ، یاری می‌کند.
  • قادر به گفتن «نه!» با قاطعیّت و به روشی خوشایند است.
  • با دانش‌آموزان با احترام و ادب رفتار می‌کند و از دانش‌آموزان نیز چنین رفتاری را در برخورد با خود انتظار دارد.

با داشتن انتظارات سطح بالا از دانش‌آموزان، حیطۀ اختیارات دانش‌آموزان را گسترده‌تر می‌کند.

برای ارتباط موثر بین معلم با دانش آموزان باید ببینید انتظارات دانش آموزان از معلم خود چیست؟

همان طور که شما به عنوان یک معلّم از دانش‌آموزان انتظاراتی در زمینۀ رفتاری و تحصیلی دارید، دانش‌آموزان نیز از شما انتظاراتی دارند. با وجود این که، انتظارات دانش‌آموزان بسته به عوامل متعدّدی همانند سن و یا سطح توانایی‌های آن‌ها، با یک دیگر کاملاً متفاوت است، امّا برخی از انتظارات بین دانش‌آموزان مشترک و همگانی هستند.

دانش‌آموزان از شما انتظار دارند که:

  • از بودن در کنار آن‌ها لذّت ببرید و احساس شادمانی کنید.
  • از آن‌ها به عنوان یک دانش‌آموز محترم، قدردانی کنید.
  • از لحن حمایتی، دلسوزانه در صحبت کردن استفاده کنید و مطالب را با صراحت تمام بیان کنید.
  • علاقه خود را به تدریس در آن کلاس، نشان دهید.
  • به موضوع درسی، تسلّط کامل داشته باشید.
  • به آن‌ها در گرفتن نمرات بالا، کمک کنید.
  • آن‌ها را با فعالیّت‌های معنادار و مفید سرگرم کنید.
  • از آن‌ها در برابر افراد زورگو و اذّیت کار، محافظت کنید.
  • رفتار منصفانه و بی‌طرفانه‌ای را در برخورد با همۀ دانش‌آموزان، درپیش بگیرید.
  • از حس شوخ طبعی در برخورد با آن‌ها استفاده کنید.
  • آن‌ها را برای موفقیت در آزمون‌ها و کسب نمره قبولی کمک کنید.
  • به آن‌ها نشان‌دهید که از قوۀ خویشتن‌داری و تسلّط بر نفس برخوردار هستید.
  • در بیرون از کلاس دربارۀ مسائل خانوادگی و زندگی آن‌ها سؤال کنید.
  • نظافت شخصی را رعایت کنید، و همیشه مرتّب باشید.
  • کلاس را مطابق با میل و راحتی و آسایش و علایق آن‌ها سازماندهی کنید.
  • قوانین کلاسی را وضع و اول از همه خودتان از آن‌ها پیروی کنید.
  • احساس خوشحالی و رضایتمندی خود را هنگام موفقّیت‌های دانش‏آموزان، نشان‌دهید.
  • برای حضور در کلاس، از هر نظر احساس آمادگی کنید.
  • تکالیف زیادی برای آن‌ها تعیین نکنید.
  • هنگام بروز مشکل، به دقّت به صحبت‌هایشان گوش فرا دهید.
  • از دانش‌آموزان اخلال‌گر به منظور ادارۀ کلاس استفاده نکنید.
  • از تلاش‌های آنان همانند موفقّیت‌هایشان قدردانی کنید.
  • سن آن‌ها را در نظر بگیرید و از رفتارهای دانش‌آموزان در سنین مختلف آگاهی داشته باشید.

انتظارات سطح بالا از دانش‌آموزان در زمینۀ عملکردهای رفتاری و تحصیلی آنان شاید بزرگترین پاداشی است که هر معلّم می‌تواند به دانش‌آموزان اعطا نماید.

اگر شما در مقام یک معلّم رهنمودها و حمایت‌های تربیتی دلسوزانۀ خود را به دانش‌آموزان اعطا نمایید، در این صورت آن‌ها قادر خواهند بود تا حتی از سخت ترین انتظارات شما برآیند.

  • به دانش‌آموزان خود بگوئید که تا کلاس موفّقی را ایجاد نکرده‌اید و تا آن‌ها به پیشرفت‌های رفتاری و تحصیلی دست نیابند، دست از تلاش نخواهید کشید.
  • سعی کنید بیشتر بر نقاط قوّت دانش‌آموزانتان تأکید و تمرکز کنید. معلّمان اغلب بر تقویت و اصلاح نقاط ضعف دانش‌آموزان تأکید می‌کنند تا بر تشویق آن‌ها در بهره برداری از نقاط قوّت خویش.
  • دانش‌آموزان را در گروه‌هایی که متشکل از توانایی‌ها و قابلیت‌های متعدّد است، گروه بندی کنید. زمانی که معلّم، دانش‌آموزان ضعیف و متوسط را به طور جداگانه گروه بندی می‌کند، در حقیقت تلاش خود را در دستیابی به موفقّیت آنان، تباه می‌کند.
  • در ارزشیابی و سنجش دانش‌آموزان، از روش‌های گوناگون و متعدّد سنجش، استفاده کنید تا دانش‌آموزان قادر به نمایان کردن و نشان دادن، توانایی‌ها و دانش و آگاهی خود به روش‌های گوناگون باشند.
  • احساس مسئولیت در رسیدن به موفقّیتی معین را در دانش‌آموزان القا کنید. یکی از بهترین روش‌ها در این راستا می‌تواند تلاش و فعالیّت دانش‌آموز در رسیدن به اهداف فردی و مشخص خویش باشد.
  • نکته‌ها و سخنان ترغیب کننده و امیدبخشی را از افراد موفقّی که با تلاش و زحمت بسیار در زندگی به دستاوردهای بزرگی دست یافته‌اند، برای دانش‌آموزان بخوانید.
  • همواره حمایت‌های بی‌شائبه خود را از دانش‌آموزانی که از توانایی کمتری در یادگیری برخوردار هستند، ارزانی کنید و همچنین فرصت‌های برابر، به منظور یادگیری در اختیار همۀ دانش‌آموزان قرار بدهید.
  • در آموزش هر درسی از کتاب، انگیزۀ درونی دانش‌آموزان را تقویت کنید. گهگاهی از جوایز و پاداش‌های عینی و واقعی در تشویق کردن دانش‌آموزان استفاده کنید.
  • از دانش‌آموزان درخواست کنید تا رویکردهای تحصیلی و مطالعۀ موفقّیت‌آمیز خود را با دیگران و همکلاسی‌های خود در میان بگذارند تا آن‌ها نیز از این راهبردها و روش‌ها بی‌نصیب نمانند. حمایت‌های غیر رسمی و دوستانۀ آن‌ها از یک دیگر، ابزار قدرتمندی است.
  • نباید هرگز صرفاً برنامۀ درسی را اجرا کنید، بلکه باید دانش‌آموزان را از روش و نحوۀ آموزش و تدریس آن آگاه کنید تا دانش‌آموزان قادر به یادگیری آن شوند.
  • با دانش‌آموزان بزرگتر زمانی را به صحبت کردن و بحث دربارۀ خطرات استفاده از مواد اعتیادآور، گروه‌های جنایت کار و برقراری ارتباط جنسی سالم اختصاص دهید.

معرفی کتاب راهنمای آموزش و مدیریت کلاس
راهنمای سریع معلمان برای نحوه کار در کلاس و مدرسه

این کتاب امکان دسترسی سریع به پاسخ‌های فوری برای سؤالات معلمان درباره مباحث کاربردی که ممکن است در  حرفۀ معلمی مطرح شود، فراهم می‎‏نماید. شما به راحتی می‌توانید برای هر مشکل یا چالشی که با آن در حرفۀ معلمی مواجه شدید، سری به فهرست این کتاب زده تا موضوع مدنظر خود را پیداکرده و مطالعه کنید. (دقیقا مثل یک کتاب آشپزی)

۵۰ نکته برای معلمی بهتر بودن

خواندن کتاب یک معلم خوب را به همه کسانی که با کودکان و نوجوانان سر وکار دارند توصیه می کنیم. جدای از دغدغه های یک معلم خوب بودن، سعی بر آن بوده تا رفتارهای صحیح برقراری ارتباط آموزشی با کودکان و به خصوص نوجوانان و مشکلات رفتاری ایشان به نحوی مؤثر مورد بررسی قرار گیرد.

پرسشی که هر انسان در تاریخ حیات با آن مواجه است و بی‏‎شمار پاسخ هم به آن داده شده است، سوال از کیستی خود است.

بعضی انسان‏‎ها این جواب‎‏ها را کافی می‏‎دانند و بعضی دیگر در تلاشی خستگی ناپذیر، همچنان به دنبال جواب نهایی هستند.

« آیا من با دیگری متفاوت هستم؟» باز آدم‏‎ها در مقابل این سوال، جواب‏‎های متعدی داده و خواهند داد؛ ولی باز بعضی خیلی زود به جواب‏‎های مد نظر خود می‏‎رسند، ولی بعضی دیگر از اینکه به جواب مشخصی برسند، سر درگریبان می‏‎مانند.

در مقابلِ سوال ‹‹من کیستم››، در خلال دوره‎‏های مختلف زندگی، افراد جواب یکسانی به این سوال نمی‏‎دهند. در دوره کودکی و نوجوانی متفاوت از دوره جوانی و بزرگ‎سالی و سالمندی به این سوال پاسخ خواهند داد.

چرا این‎گونه است؟ آیا کیستی ما در طول زندگی تغییر می‏‎کند؟ اگر کیستی ما تغییرمی‏‎یابد، چگونه می‏‎توانیم ادعا نماییم ما همانی هستیم که قبلاً بودیم؟ دیگران در مقابل منی که تغییر می‏یابد، چگونه رفتار خواهند کرد؟ آیا آن‎ها با من گذشته در تماس هستند و یا اینکه با ویژگی‏‎هایی که من در لحظه حال دارم ارتباط برقرار می‏‎کنند؟ وضعیت ما در مقابل آن‎ها چگونه خواهد بود؟ اگر بدانیم که انگار اینکه ما تغییر می‏‎یابیم چگونه خواهد بود؟ و اگر بدانیم که آن‎ها با مایی تماس دارند نه انگار که تغییر نکرده‏‎ایم، چگونه خواهد بود؟

روان‏شناسی شخصیت در پاسخ به پرسش بنیادی من کیستم،و او کیست در طول تاریخ نه چندان طولانی خود جواب‏‎های متعددی داده است، ولی هنوز به جواب یکسانی که مورد پذیرش همگان باشد نرسیده و البته در آینده هم نخواهد رسید!! ولی این بدان معنی نیست که روان‏شناسان نتوانسته‏‎اند به بعضی از ابهامات پاسخ دهند. آن‎ها سعی می‏‎کنند که شما را در مقابل این سوالات تنها نگذارند، و سعی کرده‎‏اند که با روش‏‎ها و ایده‏‎های متفاوت خود به ابهامات ذهنی شما پاسخ دهند.

دیدگاه روان‏شناسی شخصیت درباره پرسش بنیادی انسان در طول اعصار تغییر کرده است. او نیز به مانند شما در مقابل سوال کیستی فرد و آنچه که ما عنوان شخصیت را به آن داده‏‎ایم، از مرحله کودکی خود گذشته و دوره نوجوانی خود را طی کرده و اکنون به مرحله بزرگسالی خود نزدیک می‏‌شود. او اکنون با مجموعه فراوانی از سوالات که در گذشته با آن مواجه بوده گذر کرده، ولی بایستی اذعان کرد سوال‏‌ها همچنان باقی است.

ما از طریق اسممان معرفی نمی‎‏شویم یعنی در واقع اطلاعات لازم را به خودمان نمی‏‎دهیم تا چه رسد به دیگران، پس بایستی از جایی دیگر شروع کنیم. مطرح کردن جنسیت نیز تنها  مشخص می‏‎کند که آدم‎‏ها یا مرد هستند یا زن و باز ما فقط دو نفر را معرفی کرده‎‏ایم که نه تنها مشکلی را حل نمی‎‏کند بلکه فقط دو گروه آدم را که نتوانسته‎‏اند خود را معرفی نمایند در مقابل همدیگر قرار داده است. باز از طریق نامگذاری افراد متفاوت‏‎تر بودند تا از طریق تفکیک آن‎ها با جنسیت!!

اگر روی ویژگی‎‏های بدنی خود از قبیل وزن و قد و سایر ویژگی‏ ها بدنی خود تاکید کنیم، باز هم نمی‏‎توانیم خود را معرفی کنیم؛ برای اینکه ویژگی‏‎های بدنی یکسان می‎‏توانند به آدم‏‎های متفاوتی تعلق داشته باشند ولی ما می‎‏دانیم که در واقع آن‎ها افراد متفاوتی هستند.

اگرچه میزان تفاوت‎‏های رفتاری در مقایسه با ویژگی‎‏های بدنی بیشتر است، ولی چگونه  می‎‏توانیم بین افرادی که یک رفتار مشابه را انجام می‏‎دهند، تفاوت قائل شویم و آن‎ها را از یکدیگر تشخیص دهیم و بگوییم او یک کس است و دیگری نیست؟

بهتر است بدن را قدری گسترده‎‏تر در نظر بگیریم. مثلاً تمامی‎‏فیزیک بدنی تا تمامی‏‎سیستم اعصاب و گوشت و استخوان خودمان را.همه این‎ها ما را تشکیل می‏‎دهند. چگونه می‏‎توانیم آن‎ها را به حساب نیاوریم. من از طریق همین بدن هست که در اینجا حضور دارم و اگر بدن و در واقع تمامی‏ تن من در اینجا حضور نداشت، الان در اینجا نبودم. پس از طریق بدن ما تا اندازه‎‏ای به خود شناخت پیدا می‎‏کنیم.

در ابتدا کودک هیچ‎گونه شناختی نسبت به خود ندارد نه نام خود را می‎‏داند نه به جنسیت خود آگاهی دارد و نه به رفتار‏های خودش. در واقع او به هیچ چیزی آگاهی ندارد. او نمی‎‏تواند بین خودش و اشیا نیز تفاوت قائل شود. بنابراین باید خیلی تلاش کند که نسبت به خودش آگاهی یابد و آن آگاهی که آن را “حس خود بدنی” می‎‏نامیم.

حس خود بدنی تایید کننده به وجود فیزیکی بدن است که لنگرگاه محکمی‎ ‏برای خودآگاهی در طول زندگی است. ظهور آن در حدود 15 ماهگی است. یعنی کودک از طریق این خود بدنی است که با خودش در تماس است. تمامی‏ شناخت، آگاهی، احساس و هیجان خود را از طریق این حس خود بدنی می‏‎شناسد. ولی آیا ما خودمان را از طرق این حس خود بدنی می‏‎شناسیم؟

قاعدتا جواب خیر است. بیشتر افراد بزرگسال از این خود بدنی خود آگاهی ندارند ولی زمانی با آن مواجه می‎‏شوند که عضوی و یا قسمتی از بدن آن‎ها احساس درد کند. به طور مثال شما از وجود دندان‏‎های خود در دهانتان آگاهی ندارید و زمانی که دندان شما درد می‏‎کند نه تنها پی به وجود آن‎ها در دهانتان خواهید برد بلکه تا زمانی که دندان درد با شماست به نظر می‏‎رسد تمامی‏‎ وجود شما در دندان هایتان خلاصه می‏‎شود. یا شما ممکن است از وجود انگشتان دست یا پای خود آگاهی نداشته باشید ولی هنگامی‏‎که یکی از انگشتان شما لای درب گیر کند، آن هنگام است که پی به وجود آن خواهید برد. به نظر می‏‎رسد که اغلب بزرگسالان درک کودکانه‎‏ای از بدن خودشان داشته باشند و نتوانند به درستی آن را تصویر کنند. همان‎طور که گفته شد یک کودک 2 ساله تماسش با خودش از طریق این حس بدنی است. بنابراین هر گونه آسیب و ناراحتی کودک از طریق این حس بدنی است که نمود پیدا می‏‌کند. او حتی بدن دیگران را نیز متمایز از بدن خود نمی‏‎داند. به طور مثال اگر بدنش درد کند فکر می‏‎کند همه بدنشان درد می‏‎کند و وقتی که درد ندارد فکر می‏‎کند دیگر کسی دردی ندارد. اما کودک کمتر که بزرگ می‏شود می‏‎فهمد که بدن او متمایز از بدن دیگران است و به خود او تعلق دارد. بنابراین اولین هویت فرد دارد شکل می‏‎گیرد و آن هم از طریق بدن و تن.

خوب تا اینجا ما بدست آوردیم که بدن ما در هویت‎دهی ما نقش دارد ولی بیشترین اهمیت آن در دوران کودکی است و هرچه به جلوتر می‎‏آییم و رشد می‏‎کنیم عوامل دیگری وارد معادله کیستی ما می‏‎شوند که تجربه بدن فقط قسمتی اندک از هویت ما را تشکیل می‏‎دهد ولی کسانی که در هر کدام از این تجربه‏‎ها با مشکلاتی مواجه شوند در بزرگسالی در توحید و وحدت کیستی خود مشکلاتی را تجربه خواهند کرد .

اگرچه بدن ما، نام ما و جنسیت ما و حتی رفتار ما نمی‏‎توانند شخصیت ما را به طور کامل نشان دهند ولی تا حدودی ما می‎‏توانیم از طریق بدنمان خودمان را به خود و دیگران بشناسانیم ولی اگر آگاهی را از این معادله حذف نماییم، چیزی برای شناساندن نمی‏‎ماند. ما اگر چه دارای بدنی هستیم که با این بدن تعریف و شناسانده می‏‎شویم ولی آگاهی ما نسبت به این بدن گاهی انقدر کاهش می‏‎یابد که دیگر انگار وجود ندارد.
و بالعکس آگاهی زیاد نسبت به بدن از طرفی دیگر اجازه نمی‏‎دهد که به هیچ چیز دیگری نیاندیشیم. نام ما برای شناساندن خودمان برای خود و دیگری است ولی اگرچه با این نام شناسانده می‏‎شویم ولی می‏‎دانیم که این نام در آن پشتش چیزهایی نهفته است که اگر به آگاهی آیند، آن موقع معنایی برای خودمان و دیگران پیدا می‏‎کند که متفاوت از آنچه که می‏‎نمایاندیم، خواهد بود.

جنسیت ما صرفاً مرد بودن و زن بودن ما نیست بلکه تمامی‏ هویت و زندگی ما را دربرمی‎‏گیرد. رفتار و اعمال ما اگرچه متفاوت می‏‎شود و از زمانی به زمانی دیگر متفاوت می‎‏شود ولی یک عاملی هست که به آنها قوام می‎‏بخشد و گریزی از آن‎ها نیست. رفتار‏ها و اعمال ما با ما هستند و به ما هویت می‎‏دهند به گونه‏‎ای که از طریق این رفتار‏ها و اعمال برای خودمان و دیگران شناسانده می‎‏شویم ولی این همه تمام داستان نیست…

سوال کردن از دانش آموزان

سوال کردن از دانش‎آموزان

چگونه جلسه پرسش کلاسی برگزار کنیم

یکی از مهم‌ترین فعالیت‌های معلمان، پرسش کلاسی و مدیریت کردن آن به بهترین نحو و بهره گرفتن از آن برای یادگیری دانش‎‏آموزان است. در کتاب «راهنمای آموزش و مدیریت در کلاس» روش‌ها و تکنیک‌هایی برای معلمان به‌منظور یک پرسش کلاسی پربازده آورده شده است که برخی از آن‌ها را برای شما معلمان عزیز در این مطلب آورده‌ایم :

    – از دانش‎آ‎موزان بخواهید هنگام پرسش به پاسخ‌های همکلاسی‌های خود گوش فرا دهند.

    – به پاسخ‌های یکدیگر، احترام بگذارند و ارزش قائل شوند و تا زمانی که از آن‌ها درخواست نشده به سؤالی پاسخ ندهند.

    – پس از مطرح نمودن سؤال، زمان مناسبی را به‌منظور پاسخ‌دهی به آن، در نظر بگیرید. عموماً 10 الی 15 ثانیه زمان مناسبی است .

    – برای این‌که همۀ دانش‌آموزان کلاس از شانس برابری به‌منظور پاسخ به سؤالات برخوردار باشند، به آن‌ها فرصتی بدهید تا پاسخ‌های خود را قبل از بالا بردن انگشت خود جهت پاسخ به سؤال، فوراً یادداشت کنند.

    – بسیاری از معلّمان معتقدند که استفاده از روشی که در آن اسامی دانش‌آموزان را روی کارت یادداشت می‌نمایند، خواندن اسامی دانش‌آموزان را به‌منظور پاسخ به سؤالات، آسان‌تر می‌کند.

    به این منظور که اسامی دانش‌آموزان را از طریق انتخاب و بیرون کشیدن یکی از کارت‌ها که نام دانش‌آموزان روی آن یادداشت شده است، صدا بزنید. حین مرور کارت‌ها و بیرون کشیدن یکی از آن‌ها، دوباره کارت‌های خوانده‌شده را در دستۀ کارت‌ها قرار دهید تا حتی اشخاصی که سابقاً نامشان خوانده‌شده، در برابر پاسخ‌دهی و فکر کردن درباره سؤالات احساس مسئولیت کنند.

    – اگر قصد دارید بحث جالب‌توجهی را در کلاس خود در بین دانش‌آموزان مشاهده کنید، سؤالات نامحدود برای آن‌ها مطرح کنید.

    – در اظهارنظر دربارۀ هر یک از پاسخ‌های دانش‌آموزان، محتاط باشید. درخواست از دانش‌آموزان جهت تکمیل پاسخ‌های دیگران در کلاس عمق مبحث کلاس را دوچندان می‌کند.

    – مطمئن شوید، فرصت کافی به دانش‌آموزان جهت مطرح نمودن سؤالات خویش، داده‌اید. در محیط یادگیری فعّال، اکثر سؤالات باید دانش‌آموزمحور باشند.

یک معلم خوب و موفق همواره در تلاش است که بهترین کلاس را ازهرنظر برای دانش‎آ‎موزان خود فراهم کند. ما در این راه کنار شما هستیم.