اخلاق در پزشکی

اخلاق در پزشکی

از آسیب رساندن بپرهیز

از آسیب رساندن بپرهیز

زمانی که به دلیل بیماری در بیمارستان بستری و در انتظار عمل جراحی بزرگی بوده نگران جانمان هستیم، چاره‌ای نداریم جز اینکه به پزشک معالجمان اعتماد کنیم. چرا که اگر چنین نکنیم زندگی بر ما بسیار سخت و دشوار می‌شود. بنابراین جای شگفتی نیست که به منظور غلبه بر ترس‌های خودمان برای پزشکمان ویژگی‌های ابرانسانی قائل شویم. اگر عمل جراحی موفقیت‌آمیز باشد، جراح ما یک قهرمان است و اگر نتیجه مطلوب از جراحی حاصل نشود او به یک موجود شرور و ضد قهرمان تبدیل می‌شود.

البته واقعیت چیز کاملاً متفاوتی است. پزشکان هم مانند خود ما انسان هستند. بیشتر آنچه که در بیمارستان رخ می‌دهد حاصل شانس، قسمت یا هرچه که اسمش را می‌گذارید است که می تواند خوب یا بد باشد. اغلب اوقات موفقیت یا شکست خارج از کنترل پزشک است. دانستن اینکه در چه مواردی عمل جراحی انجام نشود، به همان اندازه اهمیت و حتی مهمتر از شیوه عمل کردن است و این مهارتی است که به دست آوردنش دشوارتر از آموختن جراحی است.

مرکز مغز

دارم مستقیماً به مرکز مغز، منطقه‌ای پر رمز و راز، جائی که سرچشمهٔ بیشتر اعمالی است که ما را هوشیار و زنده نگه‌ می‌دارند می‌نگرم. بالادست این مرکز به‌مانند سقف قوسی کلیساهای جامع، سیاهرگ‌های عمقی مغز یعنی، سیاهرگ‌های درونی مغز و ورای آن‌ها سیاهرگ‌های کفی روزنتال[1] و در وسط سیاهرگ بزرگ گالن[2] که در زیر نور میکروسکوپ به رنگ آبی تیرهٔ درخشان جلوه می‌کند، دیده می‌شوند. این علم تشریح است که جراحان مغز و اعصاب را متحیر و شگفت‌زده می‌سازد.

[1] Rosental

[2] Galen

زندگی یک جراح

زندگی کاری یک جراح مغز و اعصاب هیچگاه کسالت‌آور نیست بلکه می‌تواند فوق العاده رضایت‌بخش هم باشد، ولی مانند هر چیز باارزش دیگر بهائی دارد که باید آن را پرداخت. به‌عنوان جراح مغز و اعصاب شما بی‌تردید مرتکب اشتباه خواهید شد و باید بیاموزید که با پیامدهای اسفناک اشتباهات احتمالی خویش کنار بیایید. باید یاد بگیرید که درباره آنچه می‌بینید واقع‌گرا باشید و درعین‌حال در روند درمان بیمارتان حس انسانیت را از دست ندهید. داستان‌هایی که در این کتاب برای شما بازگو می‌کنم درباره تلاش‌ها و احیاناً شکست‌هایم در یافتن توازنی میان جداسازی عاطفی و همدردی با بیماران است که هر دو ضرورت حرفهٔ جراحی می‌باشند. توازنی بین امید و واقع‌بینی. من بر آن نیستم که اعتماد جامعه به جراحان مغز و اعصاب و حرفهٔ پزشکی را سست کنم، اما امیدوارم که این کتاب کمک کند تا مردم دشواری‌هایی را که پزشکان با آن‌ها مواجه می‌شوند درک کنند. دشواری‌هایی که در بیشتر موارد ریشه در ذات بشر دارند نه در مسائل فنی حرفهٔ پزشکی.

دیدگاهتان را بنویسید