تیپ عقلانی با اندیشه و علم و منطق سروكار دارد؛ در روابط زناشویی در صورتی كه طرفین به سطح فعالیت عقلانی رسیده باشند و از این طریق یكدیگر را درك كنند، میتوانند زندگی خوبی داشته باشند، در غیر این صورت و در صورت قرار گرفتن یكی از زوجین در سطحی پایینتر، لازم است فردی كه در سطح عقلانی قرار گرفته، در هنگام مواجهه با همسر، سطح عمل خویش را تقلیل داده، با زبان همسرش سخن بگوید.
لایههای شخصیت
شخصیت انسان از جنبهها یا به عبارتی از لایههای گوناگون تشكیل میشود. این لایهها از سطحیترین تا عمیقترین لایه به ترتیب عبارتاند از :
- لایۀ بدنی
- لایۀ اجتماعی
- لایۀ فردی
- لایۀ عقلی
- لایۀ قلبی
هر یك از این لایهها عهدهدار فعالیتهای خاصیاند. انسانها به جهات مختلف، در نحوة به كارگیری هر یك از این لایهها، با یكدیگر تفاوت دارند و در اصل آن چه مایة تفاوت رفتاری در بین انسانها میشود. تفاوتی است كه آنها در اولویت بخشیدن به نیازها و مقتضیات هر یك از این لایهها از خود نشان میدهند. كسی ممكن است برای نیازهای بدنی خود، از قبیل خور و خواب، اهمیت بیشتری قائل شود تا حفظ تعلقات اجتماعی و رعایت حقوِق دیگران. در حالی كه ممكن است فرد دیگر بر عكس او رفتار كند.
عقل انسان
همه میدانند كه انسان دارای توانمندی خاصی به نام عقل است. او به كمك عقل میتواند دنیای بیرونی و درونی خود را بشناسد، پدیدهها را سازمان دهد و بین آنها انواع رابطهها را برقرار نماید. او به كمك عقل میتواند با تفكر انتزاعی، در غیاب اشیاء به تفكر بنشیند و در مورد آنها دست به قضاوت و پیشبینی بزند. انسان با همین عقل توانسته است گذشته را، با این كه اكنون وجود ندارد، بازسازی كند و انواع تاریخها، از قبیل تاریخ اجتماعی، تاریخ تمدن، تاریخ طبیعی و سایر تاریخها را بازآفرینی نماید. او هم چنین به كمك عقل میتواند در مورد آینده، آنهم در شرایطی كه آینده در اختیار او نیست، دست به شناخت و پیشبینی بزند.
تیپ عقلی و رفتار زناشویی
تیپ عقلانی با اندیشه و علم و منطق سروكار دارد؛ در روابط زناشویی در صورتی كه طرفین به سطح فعالیت عقلانی رسیده باشند و از این طریق یكدیگر را درك كنند، میتوانند زندگی خوبی داشته باشند، در غیر این صورت و در صورت قرار گرفتن یكی از زوجین در سطحی پایینتر، لازم است فردی كه در سطح عقلانی قرار گرفته، در هنگام مواجهه با همسر، سطح عمل خویش را تقلیل داده، با زبان همسرش سخن بگوید. یك تیپ عقلانی باید سطوح تحول شخصیت را به خوبی بشناسد تا از این طریق سطح عمل همسر و قرینش را شناخته، مطابق با آن سطح واكنش نشان دهد.
سطح عقلانی شخصیت هر چند كه در نفس خود فاقد عواطف و لطایف رفتاری است، لیكن به علت تسلط هشیاری و امكان برونآیی از خویشتن، میتواند در درك دیگران موفق باشد. یك تیپ عقلی به كمك شناخت علمی و منطقی خود باید به این نكته نیز واقف باشد كه در رابطۀ زناشویی، نمیتواند پیوسته منطق عقلانی حاكم باشد، بلكه در بسیاری مواقع قانونمندیهای دیگری باید بر رفتار طرفین حكومت كند.
آن جا كه نیازهای بدنی یا نیازهای اجتماعی و فردی به مشاركت گذاشته میشود، نمیتوان از زبان منطق صوری عقلانی بهره گرفت. بلكه زبان باید زبان سطح مورد نیاز باشد. اگر كسی به راستی به سطح عقلانی رسیده باشد، میداند همانگونه كه وقتی با كودك سروكارش میافتد باید زبان كودكی بگشاید، به همین قیاس وقتی كه با نیازهای بدنی خود و همسرش مواجه میشود، باید زبان بدن و وقتی با نیازهای اجتماعی مواجه میگردد، زبان اجتماع و به همین ترتیب زبانهای دیگر را بگشاید.
آیا واقعا در لایۀ عقلی شخصیت خود قرار داریم؟
هر چند كه وصول طرفین به سطح عقلانی میتواند در درك متقابل بسیار مؤثر باشد، لیكن اگر چنین افرادی نتوانند مفاهمه داشته باشند، به زعم قوی باید گفت كه آنان مراحل پیشین تحول شخصیت را به خوبی طی نكردهاند. یعنی قبل از آن كه نیازهای بدنی، اجتماعی و فردی را به خوبی تجربه كرده و با آنها زیسته باشند، از آنها گریختهاند. كسی كه نتوانسته مثلاً مرحلۀ نیازهای اجتماعی را به خوبی از سر بگذراند و در یك تعامل اجتماعی موفق با دیگران وارد شده، از آن خارج شود، هر چند كه به ظاهر به سطح عقلانی رسیده باشد، نمیتواند به خوبی با دیگران تعامل اجتماعی برقرار كند. چنین فردی در اصل برای گریز از نیازهای پایۀ خود، به فعالیت عقلانی پناه آورده، نه این كه حقیقتاً به آن رسیده باشد.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.